یکی از مهمترین اصول در پژوهشهای داستانی، شناخت ساختار روایی داستان است. زیرا نگاه ساختارگرایانه با تأکید بر ساختار روایت، میکوشد تا با عبور از سطح و ساختار متن به لایههای درونی آن دست یابد. این کار از یک طرف به آفریننده داستان در فرایند داستانپردازی کمک میکند و از طرف دیگر، پژوهشگران میتوانند با بازیابی ساختار و مناسبات درونی نشانهها در متن، داستان و عناصر آن را مورد نقد و تحلیل قرار دهند؛ به عبارت دیگر، منتقد با استفاده از تحلیل ساختار داستان، به ویژه رویکرد نقد روایت، میتواند به مطالبی ورای آنچه در معنا نهفته است و در نظام صور متن وجود دارد، دست یابد. از آنجا که کتابهای گلستان، بهارستان و التفاصیل، باغ پر نقش و نگاری هستند که جامعه تعلیم و تربیت را به خوبی در ذهن خواننده تجسم کردهاند، به بررسی شکلشناسی در ادبیات فارسی بر اساس این سه کتاب خواهیم پرداخت.
کتاب شکل شناسی در ادبیات فارسی