فلسفه روانشناسی سیاسی اکنون به عنوان حوزههای میانرشتهای مجموعه رشتههای علوم سیاسی جایگاه خود را در پژوهشهای تا حد چشمگیری تثبیت نموده است. توجه این حوزه پژوهشی به رویکردهای روان فردیت، روان کاوی، روان تحلیلگری سبب شده است لزوم روششناختی این حوزه بیش از گذشته مورد توجه قرا گیرد.
اکنون در تمامی مراکز پژوهشی و فکری کشورهای توسعهیافته مطالعات روششناختیاین حوزه جهت ارائه به دستگاههای تصمیم ساز نظیر وزارتخانههای کشور، خارجه و نهادهای امنیتی بیش از گذشته انجام میپذیرد. لذا این حوزه مطالعاتی اکنون خود به گرایشهای مختلفی همچون روانشناسی سیاسی شبکههای اجتماعی، روانشناسی رسانههای جمعی تکبعدی و چندبعدی، روانشناسی سیاسی فردی، روانشناسی رهبران سیاسی، روانشناسی جنبشهای نوین اجتماعی، روانشناسی انقلابها و... تقسیم شده است.
به همین جهت اکنون جهت شناخت بیشتر این موضوع میانرشتهای باید نخست مبانی روششناختی آن را مورد پژوهش قرارداد؛ چرا که نخست با فرد در یک اجتماع روبرو هستیم و تعیین هویت اجتماعی - روانی یک فرد، یک گروه اجتماعی و یا یک جامعه(به عنوان مطالعه موردی) کاری بسیار دشوار است، خصوصا که هویت افراد یک جامعه با پیچیدگی بسیاری همراه باشد؛ در واقع این جامعه از آن سنخ جوامعی باشد؛ که غالب کنش و واکنشهای آن غیرمنتظره باشد. لذا باید اشاره نمود که ساختار هر جامعهای به واسطه تعامل میان اعضای آن بسط و توسعه مییابد.
کتاب بنیاد نظری فلسفه انقلاب ها