در روایتی داستانی گوشههایی از فرهنگ و تمدن مردم ایران، پس از ورود اسلام به تصویر کشیده شده است. این داستان از دوران انوشیروان، شاهنشاه ساسانی آغاز میشود و با پرداختن به حکومت عباسیان ادامه مییابد و با معرفی کتابخانهها و نحوه ورود صنعت چاپ در دوره ناصرالدین شاه قاجار پایان میپذیرد.
«انوشیروان» باآنکه به چنین ثروت زیادی نیاز داشت هرگز حاضر نشد چنین اجازهای به پسر کفشفروش بدهد. در آن دوران تنها کسانی که از خانواده موبدان و دبیران بودند میتوانستند درس بخوانند. این ماجرا را فردوسی در شاهنامه نقل میکند و پیداست که این کفشفروش که میتوانسته هزینه یک جنگ را پرداخت کند، یک تاجر بزرگ کفش بوده است.