روی: تو میباری
لنی: حالا چون اون یک شعر از من نیست، هشتاد و پنج شعر دیگرم را باطل میکنه؟ احساسات من واقعیه، ارتباطم با خوانندگانم واقعیه
روی: شاید چیزی که تو میگی درست باشه، اما موضوع اینه که حریفت یک شرکت فناوری چند میلیاردیه که تیم حقوقی داره. من بودم باهاشون ادامه میدادم و میگفتم مهم نیست
لنی: من هرگز چیزی را امضا نکردم. ماشین در حال خوندن امواج مغزی من بود که شعر را نوشته، این شعر مال منه نه اون ماشین. ببین تا حالا چنین موردی وجود نداشته، من میتونم تو دادگاه ببرم! این احساسات مال منه. دخترم مال منه، این شهر مال منه