ترحم در تاریخ حلقه ای دیگر در سه گانه ای است که بارکر در آن به کالبد شکافی برخورد میان هنرمند با بافت اجتماعی سیاسی پیرامون اش و ارزیابی برآیند آن می پردازد همان گونه که پیش از این اشاره شد باکر تئاتر خود را تئاتر فاجعه می نامد بهرغم این مسئله در دو نمایشنامه ی سرزنش بی پایان و صحنه هایی از اجرای یک اثر موقعیت فاجهع بار هنوز خیمه ی سنگین و در عین حال رهایی بخش خود را بر سر اوضاع نگسترده است.در نماشنامه ی ترحم در تاریخ اما این خیمه به طور کامل بر شرایط و افراد در حال زیستن در در آن سایه گستر است.ترحم در تاریخ به رغم کوتاهی آن اثری چند لایه و فشرده است که موضعات و مفاهیم بغرنج و بحث بر انگیزی چون هنر،تاریخ،ایدئولوژی و فرد در آن مطرح می شوند؛و برای باز گشودن هر لایه می باید از ابزاری خاص یاری جست.بارکر همان گونه که خود آشکارا ابراز می کند از نمایشنامه های کاملا وفادار به تاریخ بیزار است.او در همین راستا درستی تاریخ رسمی دولتی و حقیقت داشتن تاریخ مستند را مردود می شمارد.
کتاب ترحم در تاریخ