10 روز است که فیلمبرداری تمام شده. بعد از هشت هفته فیلمبرداری برگشتن به زندگی عادی، باعث میشود مناسک روزمرهای که پیش از این اهمیت چندانی به آنها داده نمیشد حالت رویاگونهای پیدا کنند. پیشبینی کرده بودیم که به محض تمام شدن فیلمبرداری تدوین آغاز شود، اما راشها هنوز حاضر نیست. چون در مرحله سینک کردن صداها با تصاویر متوجه وجود ایراداتی شدهاند آماده کردن متریال ضبط شده برای تدوین کمی زمان برده است. البته خوب شد. 10 روزی که در این بین نصیب من شد فرصت خوبی برای استراحت کردن به من داد. پس فردا صبح پنجشنبه در دفتر جهانگیرم Avid Adrenaline نصب خواهد شد. و یک ماراتن تازه شروع خواهد شد. عصر با گوکهان (تیریاکی) ، عایشه و دریا (کوراوغلو) به تماشای تئاتر «دو ضرب در دو» بهیچ آک رفتیم.
یادداشتهای تدوین، سهشنبه، 22 دسامبر 2009
چخوف معتقد بود پزشکها بهتر از روزنامهنگارها و ماموران دولتی میتوانند وضعیت زندگی مردم را رصد و درک کنند. این اعتقاد او بعد از سفر به ساخالین راسختر هم شد. احتمالا برای همین هم چنین به پزشکی عشق میورزید. بلاخره به عنوان یک پزشک میتوانست به خلوتترین گوشه و کنار زندگی مردم و جامعه سرک بکشد و در مواجهه با بدنها و بیماریها مسائلی را درک کند که صرفا با دیدن یا سوال کردن نمیتوان به عمق و جزئیات آنها پی برد. او حتی پا را فراتر گذاشته و گفته بود، پزشکها وقتی داستانهای من را بخوانند، خواهند فهمید که چه استفادهای از این پیشه در حرفه نویسندگی خود کردهام. نوری بیلگه جیلان در «روزی روزگاری در آناتولی» برای پرورش شخصیت دکتر جمال پا را از این هم فراتر میگذارد.
آدمهای گذشته از دریچۀ آیندۀ اکنون، دربارۀ «روزی روزگاری در آناتولی»، نوشتۀ هادی علیپناه