کتاب «غرب، چهارده روایت» دربارۀ «تمدن غرب» است. منظور از «غرب» معرفی جغرافیای غرب نیست. هدف نویسند معرفی یک ساختار سیاسیفرهنگی مجرد است. غرب مورد نظر او بر تمدن و فرهنگی ضمنی دلالت دارد که میکوشد این فرهنگ را در نقطۀ جغرافیایی خاصی معرفی کند.
این کتاب عنوانی مفهومی ولی بسیار مهم دارد. چنین کتابی با این عنوان بسیار محتمل است در قلمرو ایدئولوژیک متوقف بماند. برای جلوگیری از این اتفاق، به نظر چهارده شخصیت تاریخی مراجعه شده و تعریف مورد نظر از زبان آنها جویا شده است. برخی از این شخصیت ها نام آشنایی دارند. در هر فصل، داستان زندگی یکی از این شخصیت های مهم آمده و همراه با آن، زمان و مکان زندگی آن فرد را ذکر شده است.
دو شخصیت اول کسانی از جهان کلاسیکیاند که غرب مدعی است آن جهان کلاسیک منشأ و زادگاه غرب است. در فصل اول و دوم مشخص شده است که آن دو شخصیت چگونه نه یونان و نه رم را زادگاه هویت غرب یا اروپا نمیدانند. شرح زندگی سه شخصیت بعد در فصل های سوم، چهارم و پنجم، متعلق به کسانی است که در دوران تاریک قرون وسطی میزیسته اند. آن ها توضیح می دهند که چگونه میراث یونان و رم را گرفته، رد کرده و در بستر تمدن اسلامی، اروپای مرکزی و بیزانس مورد بازنگری قرار داده اند. در فصل های ششم و هفتم، دو شخصیت بعدی، ما را به عصر رنسانس و آغاز دوران نوین میبرند و نشان می دهند که چگونه خطوط تمدنی به راه های مختلف و متضاد کشیده شده، قارۀ اروپا و دنیای بزرگتر مسیحیت را منشعب کرده و توهم غرب متحد و یکپارچه را نفی کرده است.
بخش بعدی کتاب به بررسی چگونگی عملکرد تمدن غرب در حکم ابزاری ایدئولوژیک اختصاص دارد و ظهور آن ابزار و ورود آن به دورن تعریف جامع آشنای امروز از تمدن غرب بررسی میشود. در سه فصل هشتم، نهم و دهم، تغییر نظر غرب در قرن های شانزده و هفده دربارۀ دین، علم، توسعهطلبی و امپریالیسم و تعهدات سیاسی منجر به ظهور تدریجی تمدن غرب به بحث گذاشته شده است. با دو شرح حال بعدی در فصل های یازدهم و دوازدهم، دربارۀ چگونگی بلوغ تمدن غربی بحث میشود و نشان داده میشود این تمدن در آن مقطع به چه شکل به امپریالیسم غرب، سلطه و سیادت نژادی جهانی تبدیل شد. دو شرح حال آخر در فصل های سیزدهم و چهاردهم دربارۀ چالش های فعلی درباب غرب و تمدن غرب از زبان منتقدان داخلی و رقبای خارجی است و واقعیت های در حال تغییر جهان ما و نیاز مبرم به بازاندیشی دربارۀ هویت مبنایی و اسطوره تمدن غرب نشان داده میشود.
این افراد تنها کسانی نیستند که میتوان برای این کتاب برگزید. آنها در مقام انسان نشان می دهند چرا باید یک بار و برای همیشه تعریف جامع از تمدن غرب را کنار بگذاریم. آنها تعاریف تاریخی غنی تر و متفاوتی پیشنهاد می کنند که میتوان به کمک آنها تاریخ جدیدی برای غرب بیابیم و جایگزین تاریخ فعلی کنیم.
کتاب غرب: 14 روایت