بعد از بیست سال جدایی، متیو و هلنا دوباره عشق دانشگاهی خود را احیا کردند و در اولین تعطیلات مشترکشان در ایسلند دور هستند. غرق در عاشقانه در کوهپیمایی، یک لحظه آنها در حال گرفتن عکس عالی هستند، هلنا بعدی از لبه صخره آویزان است…
متیو وحشت زده تقریبا اعتراف ناگهانی و تکان دهنده هلنا را از دست می دهد – اما آنچه می شنود او را تا حد استخوان می لرزاند. و وقتی هلنا حقیقت کامل را فاش میکند، متیو نه تنها از کاری که انجام داده، بلکه از اینکه چرا این کار را انجام داده است، وحشت میکند. آیا او واقعا او را می شناسد؟
شوک او زمانی به وحشت تبدیل می شود که در انگلستان، متوجه می شوند که شخصی نه تنها اعتراف هلنا را شنیده، بلکه قصد دارد از او باج خواهی کند. اکنون متیو باید تصمیم بگیرد که آیا به پلیس برود یا به هلنا کمک کند راز خود را حفظ کند – و از آنجایی که وقایع از کنترل خارج می شوند، متیو تا کجا حاضر است برای محافظت از دوست دختر “کامل” خود برود؟
کتاب رازش را حفظ کن