ولی من هنوز افسوس حزب را میخورم سایه…
هنوز آقای سمیعی؟
اگر چپروی نمیکردیم، رقم سرنوشت چیز دیگری میشد. حزب ابتدا فقط جبههٔ ضد فاشسیتی بود، غیر کمونیستها را میپذیرفت، شاه را قبول داشت، سلیمان میرزا در حیاط کلوپ وضو میگرفت و نماز میخواند، جلسات را حتی در خانههای اعیانی میگذاشتیم و صاحبعمارت متمول گوشهای مینشست تریاکش را میکشید! سرسپردگی به شوروی… کیش شخصیتپرستی… هنوز افسوس میخورم.
کتاب احمد سمیعی (گیلانی)