کلمه سینرژی هم افزایی و هم کوشی هزاران سال است که وجود داشته است و به معنای چیزهای مختلف زیادی است، از معنای مستقیم آن «همکاری» (یونانی) تا چیزی مرموز و مبهم است.
من معتقدم که هر دو افراط غیرمولد هستند، همانطور که اغلب افراطها معمولا چنین هستند. این ادعا که هر جسم مادی یک سینرژی هم افزایی هم کوشی است، مثلا اینکه یک اتم، سینرژی از ذرات بنیادی است، چندان هیجانانگیز به نظر نمیرسد.
اگر غیرسینرژی وجود ندارند، چرا به استفاده از یک کلمه جدید زحمت بکشید؟
بگذارید این چیزها را صرفا اشیای مادی بنامیم. بنابراین، هم هر شی مادی یک سینرژی است و هم سینرژی قابل اندازهگیری نیست به یک اندازه جذاب نیستند.
یک کلمه شروع به مفهوم علمی میکند و تنها پس از تعریف عملیاتی میتواند در تحقیق استفاده شود. به عبارت دیگر، انسان باید بداند چگونه چیزهایی را که این کلمه توصیف میکند، از مواردی که این کلمه برای آنها ناکارآمد است، بازگو کند.
شخص باید حداقل رویهای فرضی در ذهن خود داشته باشد که بتوان از آن برای اندازهگیری معنای این کلمه استفاده کرد. برای من، اگر روشهایی را بدانم که به من امکان میدهد یک سینرژی را از غیر سینرژی تشخیص دهم و بتوان از آنها برای اندازهگیری سینرژی استفاده کرد، سینرژی معنای علمی پیدا میکند.
کتاب سینرژی (هم افزایی، هم کوشی)