ژیکو از مهد برمیگردد و متوجه میشود که مادربزرگش نیست. مادر میگوید که او به سفری دور و دراز رفته است. پدر میگوید جایی که مادربزرگ رفته است تلفن ندارد؛ اما میتوانند برایش نامه بنویسند و در گلدان ایوان بگذراند. ژیکو با کمک پدر و مادر نامهنگاری را آغاز میکند. این کار باعث میشود که ژیکو به درک تازه از زندگی برسد.
ژیکو به کمک پدر و مادرش برای مادربزرگ نامه نوشت و آن را در گلدان ایوان گذاشت. روز بعد مادر او را از خواب بیدار کرد و گفت:
«مادربزرگ جواب نامهات را فرستاده، بیا برایت بخوانم»
مادربزرگ در نامهاش به ژیکو گفته بود “به پدر و مادرش بگوید که عکس او را از روی دیوار بردارند و به جایش یکی از نقاشیهای او را بگذارند. همچنین پارچهی روی صندلی را بردارد، خودش روی آن بنشیند و باغچه را نگاه کند.”
ژیکو تصمیم گرفت که جواب نامه مادربزرگ را بدهد. پدرش هم حرفهای او را نوشت و اینطوری بود که نامهنگاری ژیکو و مادربزرگش (که دیگر نبود) شروع شد.
فقدان دیگری، برای کودکان مشکل بزرگی است. این فقدان میتواند ناشی از سفر، مرگ یا حتی دوری کوتاه در حد خرید کردن یا به محل کار رفتن باشد.
کودکان بهشدت از این فقدان آسیب میبینند و چنانچه این موقعیت درست برای آنها تشریح نشود ممکن است در آینده لطمات بزرگی به روان و زندگیشان وارد شود. مخصوصا اگر رابطهی کودک با فرد مرحوم یا سفر کرده صمیمانه و نزدیک بوده باشد.
ژیکو شخصیت اصلی کتاب گلدان نامه رسان هم یک روز که از مهد برمیگردد با جای خالی مادربزرگ روبرو میشود. در جریان قصه خیلی زود معلوم میشود که مادربزرگ کجا رفته است. چرا که وقتی مادر میخواهد برای ژیکو توضیح دهد، میگوید: «او به جای خیلی دوری رفته و تا مدتها برنمیگردد.»
وقتی هم ژیکو میخواهد به او تلفن کند، میگوید جایی که رفته، تلفن ندارد. با خواندن این جملهها میشود فهمید که مادربزرگ چه شده است. اما نحوهای که پدر و مادر با ژیکو برخورد میکنند خیلی خلاقانه و ظریف است. آنها به جایی این که مستقیم بگویند مادربزرگ چه شده آن را به شکلی خاص به کودک منتقل میکنند.
خلاقیت پدر و مادر در کتاب گلدان نامه رسان فوقالعاده عالی است. مخصوصا آنجا که پدر پیشنهاد میکند برای مادربزرگ نامه بنویسند و به گلدان نامه رسان بسپارند.
کتاب گلدان نامه رسان