با افتخاری قابل درک، کاناداییها تفاوتهای خود را با همسایگان آمریکاییشان جشن میگیرند. با این حال، وقتی صحبت از سرمایهگذاری به میان میآید، شباهتهای قابلتوجهی بین این دو کشور وجود دارد. در هر دو کشور، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک با مدیریت فعال بهشدت تبلیغ میشوند. مدیران فعال در کانادا رکورد ضعیفی در شکست دادن سهمهای بدون مدیریت (شاخص کل) نسبت به همتایان آمریکایی خود دارند، درحالیکه برای این عملکرد ضعیف، هزینههای بالاتری را دریافت میکنند. صندوقهای پوشش ریسک و سایر سرمایهگذاریهای «جایگزین» در هر دو کشور بهخوبی درک نشدهاند و باعث میشوند سرمایهگذاران ریسکهایی را متحمل شوند که نه آنها را درک میکنند و نه توانایی پرداخت آن را دارند. سرمایهگذاران در هر دو کشور این تصور اشتباه را دارند که سرمایهگذاری بسیار پیچیده و دشوار است و نیازمند خدمات کارگزاران و مشاوران برای ارائه راهنماییهای لازم است. کارگزاران و مشاورانی که سرمایهگذاران در هر دو کشور برای مشاوره به آنها مراجعه میکنند، دارای تضاد منافع هستند و اغلب از اصول اولیه مالی، آموزش ضعیفی دیدهاند. در نتیجه، آنها اغلب بیش از آن که مفید باشند، مضر هستند.
معرفی:واقعیت این است که سرمایهگذاری نسبتا ساده و آسان است. اکثر سرمایهگذاران نیازی به هیچ توصیه یا راهنمایی از سوی بهاصطلاح متخصصان سرمایهگذاری ندارند. در عوض، اکثر سرمایهگذاران میتوانند با صرف زمانی کمتر از ۹۰ دقیقه در سال، یکی از چهار نمونه سبد سهام (سبد سهام هموزن – سبد سهام رشدی- سبد سهام ارزشی- سبد سهام ۶۰ درصد سهام ۴۰ درصد اوراق قرضه) را انتخاب کنند و بر اساس بازده تاریخی، بهاحتمال زیاد بازدهی را به دست آورند که از ۹۵ درصد یا بیشتر مدیران سرمایهگذاری حرفهای بالاتر است. اجازه دهید این را خیلی رک و پوستکنده بگویم: مسیر نابودی مالی با تماس با کارگزار یا مشاور مالی شما که به شما قول میدهد «بازار را شکست دهد» آغاز میشود. کاناداییها بهتر است کنترل امور مالی خود را به دست بگیرند و هرگز با هیچ کارگزار یا مشاور مالی معاملهای انجام ندهند.
کتاب هوشمندانه ترین کتاب سرمایه گذاری که تا به حال خوانده اید