1. خانه
  2. /
  3. کتاب هیچ کس کوالا را ندید

کتاب هیچ کس کوالا را ندید

نویسنده: مرجان ظریفی
3.2 از 1 رأی

کتاب هیچ کس کوالا را ندید

No one saw the koala
٪15
60000
51000
معرفی کتاب هیچ کس کوالا را ندید
کتاب «هیچ‌کس کوآلا را ندید» نوشته‌ی مرجان ظریفی بوده و برای کودکان بزرگ‌تر از هفت سال نوشته شده است. این کتاب داستان حیواناتی را روایت می‌کند که در کنار یک برکه زندگی می‌کنند و تصمیم گرفته‌اند تا ماهی‌گیری کنند. همین مسئله باعث می‌شود تا تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها آشکار شود و هر کدام به توانایی‌های خود پی ببرند. در واقع «هیچ‌کس کوآلا را ندید» داستان تفاوت‌ها است؛ تفاوت‌هایی که توانایی‌ها و ویژگی‌های مختلفی را برای هر یک از ما به ارمغان می‌آورند. زمانی که کودک با هم سن و سال‌های خود رو به رو می‌شود، تفاوت‌هایی را میان خود با دیگران کشف می‌کند که گاه ممکن است این مسئله او را منزوی و گوشه گیر کند. بنابراین لازم است به او بفهمانید که همه‌ی ما انسان‌ها تفاوت‌هایی را با هم داریم و لازم نیست بابت این مسئله خود را سرزنش کنیم. زمانی که کودک به تفاوت‌های خود پی ببرد، می‌تواند در جهت شناخت خود گام بردارد و همین موضوع باعث می‌شود تا او بیش از پیش خود را کشف کند. کودک در این فرآیند، به شناخت درستی از توانایی‌ها و استعدادهای خود رسیده و می‌تواند در همان جهت گام بردارد. این داستان، کودک را با جمعی از حیوانات مختلف همراه می‌کند که هر کدام از آن‌ها شیوه‌ی مخصوص به خود را برای ماهی‌گیری دارند. در نهایت هیچ‌کدام از آن‌ها موفق به انجام این کار نمی‌شوند و همگی تصمیم می‌گیرند تا به جای دیگری بروند. در این میان کوآلا مخالفت خود را اعلام می‌کند اما آن‌ها صدای او را نمی‌شنوند و از آنجا دور می‌شوند. در نهایت کوآلا موفق به ماهی‌گیری می‌شود اما آن‌ها را در آب رها می‌کند. کودک با خواندن این قصه، متوجه تفاوت‌های حیوانات شده و ضمن آشنایی با ویژگی‌های این موجودات به تعریفی از تفاوت‌های فردی و پذیرش خود دست پیدا می‌کند.
از این نویسنده کتاب‌های دیگری نیز به چاپ رسیده که از آن میان می‌توان به «هفت دوچرخه سوار»، «چتری برای هانیه» و «غولی بالای ابرها» اشاره کرد.
درباره مرجان ظریفی
درباره مرجان ظریفی
مرجان ظریفی (1350) مربی فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و نویسنده است.
قسمت هایی از کتاب هیچ کس کوالا را ندید

میمون سنگ بزرگی از روی زمین برداشت و به طرف چند ماهی کوچک که آن نزدیکی شنا می کردند،انداخت اما تا سنگ به روی آب خورد ماهی ها به سرعت از آنجا دور شدند.میمون فریاد زد:می خواهم ماهی بگیرم…می خواهم ماهی بگیرم..

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب هیچ کس کوالا را ندید" ثبت می‌کند