کنار غارهای ساحلی لانهی پرســتوها بود. روزهــایی که هـــوا سـرد میشد آتش روشن میکرد و در ساحل مینشست و به این غارها نگاه میکرد و غرق در خیال میشد. هر سال لحظهشماری میکرد تا زمان کوچ پرستوها فرا برسد، تا پرستوها دوباره برگردند، لانه بسازند، تخم بگذارند و تخمهایشان جوجه شود... ابراهیم هم در خیالش هر سال با این پرستوها همسفر میشد و به سرزمینهای دور کوچ میکرد...
درباره یاشار کمال
، یاشار کمال که یکی از مشهورترین نویسندگان و چهره های ادبی ترکیه بود،این نویسنده که آثارش به زبان های مختلف ترجمه شده اولین کاندیدای کشورش برای دریافت جایزه ادبی نوبل بود.