کتاب«آقای وزیر» نوزدهمین کتاب از مجموعه قهرمان من است که درباره شهید حسینامیرعبداللهیان وزیر امورخارجه دولت سیزدهم است.
این کتاب خاطرات کسی است که به هوش و ذکاوت معروف بود و طی دوران خدمتش در وزارت امورخارجه از ابتدا تا صدر وزارتخانه، همیشه منشا خیر برای ارتباط ایران با کشورهای دیگر بوده است.
در جریان طوفانالاقصی، شهید امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی تمام قد از میدان دیپلماسی جنگید و در همه مجامع بینالمللی صدای کودکان بیگناه غزه بود، تا جایی که معروف شد به وزیر امورخارجه کودکان غزه.
شهیدامیرعبداللهیان، در سانحه هلکوپتر در آذربایجان شرقی، همراه با رئیس جمهور رئیسی، و باقی خادمین مردم به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در برشی از کتاب آقای وزیر میخوانیم:
رو به روی آینه ایستاد آخرین دکمه ی پیراهن آبی اش را بست و از اتاق بیرون آمد. خاله نگاهی به او انداخت با خودش فکر کرد که چند سال است این پیراهن را بر تن خواهرزاده اش میبیند اخم کرد و گفت: حسین جان این پیراهن رو پونزده شونزده ساله که میپوشی چرا نمیندازیش دور؟ برا تو زشته این پیراهن کهنه رو بپوشی اصلا خودم برات یه پیراهن میخرم.
حسین همین طور که لباسش را مرتب میکرد لبخندی زد و گفت: «نه خاله جون این پیراهن برا من یه دنیا خاطره است. این پیراهن آبی یقه دیپلماتی رو تو دوره ی نوجوونی خریدم به این امید که یه روز دیپلمات بشم این لباس نمیذاره من روزای سخت گذشته رو فراموش کنم این باید همیشه باشه تا یادم بمونه چه سختی هایی کشیدم و از کجا به کجا رسیدم
کتاب آقای وزیر