جوجه توی باغ این ور و آن ور میدوید.گهگاهی هم میایستاد و دانه برمیچید. تا اینکه چیزی پیدا کرد. یک پر سفید. جیک و جیک و جیک. جوجه صدا زد. نگاهی کرد به دور و بر . راستی کی بود صاحب پر؟