این کتاب اقتباسی است از داستانی از کتاب قابوس نامه. مصور. برای گروه سنی +7 سال
رویانی قاضی بود. او از صبح تا شب با دزدها و آدم کش ها و دروغ گوها کار داشت. معلوم است که رویانی باید خیلی با تجربه و زرنگ می شد. یک روز دو نفر پیشش آمدند. یکی از آن ها گفت که دوستش سکه های طلای او را قرض گرفته و حالا نمی دهد. دوستش گفت که اصلا سکه ای قرض نگرفته است. رویانی صاحب سکه ها را فرستاد تا به درخت بگوید که لطفا زحمت بکشد و پیش قاضی بیاید! مرد بیچاره پیش درخت رفت و پیام قاضی را به درخت داد. درخت نیامد، ولی قاضی دروغ گو را شناخت!