کتاب دو خانم ریزهمیزه در راه شمال
نویسنده:
پی یر نوت
معرفی کتاب دو خانم ریزهمیزه در راه شمال
"دو خانم ریزهمیزه در راه شمال" نوشته‌ی پی یر نوت، کمدی سیاهی است موجز و در عین حال ژرف، که در قالب نمایشی دونفره روایت می‌شود. در این اثر نمایشی، مرگ، خاطره و عصیان در هم می‌آمیزند و روایتی طنزآلود و تأمل‌برانگیز از یک سفر جاده‌ای را شکل می‌دهند-سفری که به شکلی غیرمنتظره، آشتی با گذشته و بازپس‌گیری صدا را ممکن می‌سازد.
پس از مرگ مادر ۹۷ ساله‌شان در حین تماشای نمایشی از هارولد پینتر، دو خواهر، آنت و برنادت، درمی‌یابند که هرگز بر مزار پدرشان حضور نیافته‌اند-مردی که ۲۵ سال پیش درگذشته است. این درک، جرقه‌ای می‌شود برای شورشی ناگهانی: سفری از پاریس به آمیان، به سوی شمال، با کوزه‌ای از خاکستر مادر در دست و قصد پیوند دوبارهٔ والدین در مرگ. نمایش با صحنه‌ای در حومه شهر آغاز می‌شود، جایی که خواهران در محوطه‌ای عمومی ایستاده‌اند و می‌گویند:
«روی این قطعه‌ی عمومی... روی این قطعه‌ی هنری...»
در ادامه، آنان یک اتوبوس توریستی را برای حرکت انتخاب می‌کنند، در گورستان آواز می‌خوانند، در یک بار کارائوکه مراسمی شبه تشییع می‌گیرند، و حتی در یک ایست بازرسی پلیس گیر می‌افتند. یکی از سکانس‌های شاخص، زمانی‌ست که آنت در بار، با کوزه‌ای در کنار سیب‌زمینی سرخ‌کرده‌اش، آبجو سفارش می‌دهد و خواهرش با کنایه می‌گوید: «از کسی که سه رایش را می‌شناسم متنفرم.» نمایش از صحنه‌هایی کوتاه و اپیزودیک تشکیل شده که میان کمدی ابزورد و تأملات مالیخولیایی در نوسان‌اند؛ همه در بستر رابطه‌ای پرتنش اما صمیمی میان دو خواهری که سال‌هاست هم‌خانه‌اند.
مضامین مهم در این نمایشنامه عبارتند از:
مرگ با طعمی گزنده: مواجهه با فقدان، در این نمایش همواره با بی‌پروایی و شوخی همراه است. کوزه‌ی خاکستر چون چمدانی معمولی جابه‌جا می‌شود و لحن شوخ، از رسمی‌ترین مکان‌ها نیز عبور می‌کند.
رهایی در دل سوگ: این سفر به نماد شورشی دیرهنگام بدل می‌شود؛ تلاشی برای بازیابی حسی از آزادی و خودانگیختگی پس از سال‌ها سرکوب وظایف مراقبتی.
روابط خواهرانه: دینامیسم میان آنت و برنادت همانند یک زوج سالخورده است-سرشار از طعنه، محبت، دلخوری، و خاطره-که پیچیدگی‌های رابطه‌ای دیرینه و وابسته را منعکس می‌کند.
"دو خانم ریزهمیزه در راه شمال" نمایشی‌ست دربارهٔ غم، خاطره و آزادی، اما از لنزی طنزآلود و گاه بی‌رحم. پی یر نوت در این اثر نشان می‌دهد که چگونه دو زن سالخورده، با کوزه‌ای خاکستر در دست، در جاده‌ای به‌ظاهر پوچ، معنا، هویت، و پیوندی فراموش‌شده را بازیابی می‌کنند. در نهایت، این اثر تجلیلی‌ست پرخنده و آزاد از امکان رهایی در سال‌های پایانی زندگی؛ نمایشی که فقدان را به بستر شوخی می‌کشاند و صداهای خاموش را بار دیگر بلند می‌کند.
پس از مرگ مادر ۹۷ ساله‌شان در حین تماشای نمایشی از هارولد پینتر، دو خواهر، آنت و برنادت، درمی‌یابند که هرگز بر مزار پدرشان حضور نیافته‌اند-مردی که ۲۵ سال پیش درگذشته است. این درک، جرقه‌ای می‌شود برای شورشی ناگهانی: سفری از پاریس به آمیان، به سوی شمال، با کوزه‌ای از خاکستر مادر در دست و قصد پیوند دوبارهٔ والدین در مرگ. نمایش با صحنه‌ای در حومه شهر آغاز می‌شود، جایی که خواهران در محوطه‌ای عمومی ایستاده‌اند و می‌گویند:
«روی این قطعه‌ی عمومی... روی این قطعه‌ی هنری...»
در ادامه، آنان یک اتوبوس توریستی را برای حرکت انتخاب می‌کنند، در گورستان آواز می‌خوانند، در یک بار کارائوکه مراسمی شبه تشییع می‌گیرند، و حتی در یک ایست بازرسی پلیس گیر می‌افتند. یکی از سکانس‌های شاخص، زمانی‌ست که آنت در بار، با کوزه‌ای در کنار سیب‌زمینی سرخ‌کرده‌اش، آبجو سفارش می‌دهد و خواهرش با کنایه می‌گوید: «از کسی که سه رایش را می‌شناسم متنفرم.» نمایش از صحنه‌هایی کوتاه و اپیزودیک تشکیل شده که میان کمدی ابزورد و تأملات مالیخولیایی در نوسان‌اند؛ همه در بستر رابطه‌ای پرتنش اما صمیمی میان دو خواهری که سال‌هاست هم‌خانه‌اند.
مضامین مهم در این نمایشنامه عبارتند از:
مرگ با طعمی گزنده: مواجهه با فقدان، در این نمایش همواره با بی‌پروایی و شوخی همراه است. کوزه‌ی خاکستر چون چمدانی معمولی جابه‌جا می‌شود و لحن شوخ، از رسمی‌ترین مکان‌ها نیز عبور می‌کند.
رهایی در دل سوگ: این سفر به نماد شورشی دیرهنگام بدل می‌شود؛ تلاشی برای بازیابی حسی از آزادی و خودانگیختگی پس از سال‌ها سرکوب وظایف مراقبتی.
روابط خواهرانه: دینامیسم میان آنت و برنادت همانند یک زوج سالخورده است-سرشار از طعنه، محبت، دلخوری، و خاطره-که پیچیدگی‌های رابطه‌ای دیرینه و وابسته را منعکس می‌کند.
"دو خانم ریزهمیزه در راه شمال" نمایشی‌ست دربارهٔ غم، خاطره و آزادی، اما از لنزی طنزآلود و گاه بی‌رحم. پی یر نوت در این اثر نشان می‌دهد که چگونه دو زن سالخورده، با کوزه‌ای خاکستر در دست، در جاده‌ای به‌ظاهر پوچ، معنا، هویت، و پیوندی فراموش‌شده را بازیابی می‌کنند. در نهایت، این اثر تجلیلی‌ست پرخنده و آزاد از امکان رهایی در سال‌های پایانی زندگی؛ نمایشی که فقدان را به بستر شوخی می‌کشاند و صداهای خاموش را بار دیگر بلند می‌کند.
درباره پی یر نوت
پی‌یر نوت، متولد 21 سپتامبر 1969 در آمیان، نویسنده، نمایشنامه نویس، آهنگساز، کارگردان و بازیگر است.
او نویسنده چندین رمان، کتاب شعر و عکس است. او از سال 2009 مشاور و نویسنده همكاری Théâtre du Rond-Point بوده است. وی شش بار برای مولیرز در گروه "نویسنده" نامزد شده است.
او نویسنده چندین رمان، کتاب شعر و عکس است. او از سال 2009 مشاور و نویسنده همكاری Théâtre du Rond-Point بوده است. وی شش بار برای مولیرز در گروه "نویسنده" نامزد شده است.
دسته بندی های کتاب دو خانم ریزهمیزه در راه شمال
کتابهای مرتبط با کتاب دو خانم ریزهمیزه در راه شمال
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دو خانم ریزهمیزه در راه شمال" ثبت می‌کند