«صهبای آگاهی» برداشتی است از دیوان علیاکبر طلوعی گیلانی. اصل این دیوان 150 قطعه شعر در ترکیبها و صنایع مختلف ادبی را داراست که همگی در مدح چهارده معصوم و بعضی شخصیتهای واقعۀ عاشورا سروده شدهاند. محمود معصومی در این کتاب کوشیده تا با انتخاب چهل قطعه از این اشعار و همچنین تصحیح و جاگذاری آنها در دوازده فصل، خواننده را با نگاه عرفانی و بیان حماسی این عارف آشنا کند. تعلیقات و توضیحات همراهشده با متن نیز فهم و تعمیق آن را دوچندان کرده است.
محمود معصومی، نویسنده ایرانی متولد ۱۳۳۹ می باشد.
فصل اول تحت عنوان «طالب دیدار» که در تحلیل حدیث قدسی «من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفی...» نگاشته شده است که در باب معرفت و عشق حضرت احدیت است. به دنبال آن یک قطعه شعر آقای طلوعی در مدح حضرت ختمی مرتبت (ص) آورده شده است. فصل دوم به مفهوم نقطه و خال و خط از دیدگاه عرفانی مبتنی بر نظریات عرفا در تحلیل حدیث «انا نقطه تحت الباء» منسوب حضرت مولی الموحدین میپردازد. همینطور اشعاری در مدح جناب ایشان از زبان طلوعی ذکر شده است. فصل سوم متنی تحت عنوان «آسمان در زمین» در تحلیل حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الافلاک» و آیه ۳۵ سوره نور مختص تجلی نور مبارک حضرت حق در اهل بیت به ویژه حضرت صدیقه کبری، نور کائنات بتول العذرا فاطمه زهرا (س) است که درآمدی بر دو قطعه شعر از طلوعی در مدح بانو میباشد. در این قسمت، غزلی از شاعر معاصر حسین منزوی زنجانی در مدح بانوی گرامی اضافه شده است. فصل چهارم مختص اشعار مربوط به مقام عظمای ابا عبدالله الحسین (ع) است که با تحلیلی در مورد سجده ملائکه به آدم و القاء علم خداوند به حضرت آدم و این که وارث این علم حضرتش میباشد و اولاد طاهرین ایشان است. همینطور این مفهوم که سجده ملائکه ازلی و ابدی و همیشگی است. در حال حاضر نیز این سجده به وارث به حق حضرت حق، خلیفه الله الاعظم حضرت صاحب واقع میشود. فصل پنجم کتاب به اشعار آقای طلوعی در خصوص سپهسالار عشق و ایثار حضرت ابوالفضل العباس (ع) اختصاص دارد. این فصل با مطلبی در مورد مفهوم آب در قرآن شروع شده است با این توضیح که مفهوم آب در قرآن عمیقتر و زیباتر از آن چه در ظاهر تفهیم میشود، است. مطلب دیگری که در این فصل تحت عنوان «بویی از نسیم پیاله» اضافه شده است که توضیحی بر خلقت موت و حیات است که یک تحول و صیرورت دائمی در حیات انسان است و این که این خلقت چگونه میتواند موجب آزمون انسان شود. از این مبحث به موضوع موت اختیاری میرسد که یک انتخاب آگاهانه و عاشقانه در مسیر معرفت الله است. در فصل ششم که اشعار زیبای آقای طلوعی به جناب علیاکبر (ع) مظهر عشق خداوندی، اختصاص دارد که با مطلبی تحت عنوان «لبریز عشق» شروع میشود. موضوع لبریز عشق حکایت از مستی عشق و ضرورت مستوری و کتّوم بودن عارف سالک است که در اینجا به واسطه فزونی خارج از ظرفیت عارف، به او علم عطا میشود و از معرفت و حکمت سر مست و لبریز شده و بیرون میریزد. تحلیلی است از ماجرای حضرت علیاکبر (ع)، که در وسط کارزار به سوی پدر مراجعت میکنند. فصل هفتم در باب اشعار زیبای آقای طلوعی در خصوص جوانترین دلاور عاشق در روز عاشورا، حضرت قاسم بن حسن (ع) اختصاص یافته است که با متنی در مورد رهایی لحظه به لحظه انسان از قیدها و زندانها با عنوان «ضرورت و آزادی» شروع میشود و به مفهوم شکر و کفر در مسیر رهایی و بازگشت به سوی حق میپردازد. ضرورت و آزادی حکایت از خلع و لبس و حرکت جوهری اشیاء و انسان در مسیر بازگشت به سوی اوست که در یک مسیر تحول دیالکتیکی، در اطوار مختلف لحظه به لحظه از ضرورت و جبر به رهایی و آزادی، و یا از ظلمت به نور خارج میشود و این یک حرکت مداوم است. در فصل هشتم که با اشعار زیبایی راجع به خردترین شهید کربلا حضرت علیاصغر(ع) مزین شده است مطلبی در ابتدای فصل تحت عنوان «نقطه پرگار عشق» نگاشته است که توضیحی در مورد دایره عشق و مدار هستی انسان و نقطه اتصال او با پرگار عشق به مرکز دایره که نقطه وحدت و نقطه وجودی انسان کامل، خلیفه خداوند است. فصل نهم تصویری عاشقانه از کربلاست که توضیحی بر سخن بانوی هستی است که میفرماید: «ما رایت الا جمیلا» به اضافه اشعار جناب طلوعی در خصوص این بانوی عقل و عشق نگاشته شده است. مفهوم «صهبای آگاهی» که از یک بیت از اشعار عارف بزرگوار عمان سامانی برگرفته است نیز در مدح و توصیف وصفناپذیر حضرت علیا بانوی عشق و عقل است. فصل دهم کتاب با عنوان «سمفونی داوود» شروع میشود که در واقع همنوایی کائنات در مسیر تکوین و تکامل موجودات با انسان کامل است که تمام اجزاء کائنات زنده و غیر زنده در یک هماهنگی کامل در مسیر بازگشت به سوی خداوند هستند. این موضوع با قطعهای از آقای طلوعی در خصوص حضرت علی بن حسین (ع) زیباترین روح پرستنده و حضرت محمد بن علی باقر العلوم (ع) مزین شده است. در فصل یازدهم شامل قطعه شعری از شاعر در مورد غریب دلخون ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا (ع) است. غریب را نه از این بابت میگویم که در خراسان دور از وطن شهید شد بلکه از این بابت که مانند سایر ائمه و مادر بزرگوارش فاطمه زهرا که در وطن خود هم غریب بود، در تاریخ بشریت هم غریب هست و هرگز کسی را یارایی درک معرفت آنها نیست، چه رسد به این که در راهشان قدم بگذاریم. این فصل با تحلیل از آیات سوم و چهارم سوره تبارک در مورد همآهنگی