سایمون کریچلی عقیده دارد که فوتبال، بالهی طبقهی کارگر است؛ آخرین بقایای آرمان سوسیالیستی. بازی که برای اجتماع و باهم بودن ارزش قائل است. او به خود کلمهی «فوتبال» هم عشق میورزد و برایش معادلی همچون اتحادیه و انجمن دارد. از همین روست که سایمون کریچلی را «فیلسوف طبقهی کارگر» مینامند. او فلسفه را بیشتر بهعنوان یک دغدغه برای طبقهی پرولتاریا میبیند تا فعالیتی نخبگانی که در برجهای عاج صورت پذیرد. کریچلی موضوعات خود را - چه خودکشی باشد و چه فوتبال - به یک میزان عمیق میکاود. نوشتههای او نهتنها دقیق و فلسفی، بلکه قابل درک و گفتگو است. پیش از این، فوتبال کمتر بهعنوان موضوعی برای فلسفیدن و کمتر از شأن تحقیق فلسفی نگریسته میشد. نویسنده میگوید اینترنت اگر درمواردی تأثیرات نامطلوبی داشته، برای فوتبال اثرش مثبت بوده و باعثشده تا فضایی برای شکلگیری گفتمان فلسفی پیرامون آن باشد و امروزه بتوانیم مطالب مختلفی در اینباره منتشر کنیم. فوتبال برای سایمون کریچلی اساسیترین علاقه است. علاقهای که به کودکی او برمیگردد و محل زندگیاش، لیورپول و پدرش که عاشق این تیم بوده است. فوتبال برای او چیزی فراتر از عنوانی جالب برای کاویدن و سرگرمیای محبوب است. فوتبال جایی در میان خاطرات او، کودکی او و آنچه از ارتباط با پدرش بهیاد میآورد قرار گرفته است.
کریچلی در توضیح این کتاب میگوید که هدف او این نیست که یک فلسفهی فوتبال بنویسد؛ بهعبارتی نه اینکه فلسفه میتواند به فوتبال بینشی بدهد، بلکه فوتبال میتواند به ما بینشی نسبت به فلسفه و معنای انسان بودن در جهان بدهد. فوتبال تصویری از جهان ما در بهترین و بدترین آن به طور همزمان است. اگر میخواهید تصویری از عصر ما با تمام وحشتناکی پیچ خوردهاش داشته باشید، جایی بهتر از فوتبال برای نگاه کردن وجود ندارد. همه وحشتها آنجا هستند: وحشت سرمایهداری نئولیبرال، وحشت اقتدارگرایی و دیکتاتوری و غیره.
آنچه قلم کریچلی را جذاب میکند، همین توانایی او در نوشتن از تراژدی یونانی تا تیم فوتبال لیورپول است. او میتواند تاریخ فلسفه را احضار کند و با آن دربارهی موضوعات معاصر زندگی بشر حرف بزند.
کتاب وقتی به فوتبال فکر می کنیم به چه فکر می کنیم