نمی دونم واقعا تاریخ همین بود یا من هم تو ذهنم بعدها خیال کردم که خرف های آخرمون همین بود،گفتم حالا چیکار کنیم؟پیر مرد گفت برای من هیچ راه دیگه ای نیست،باید این چند قدم آخر و هم برم.برای شماها هم پسرم هیچ راه دیگه ای نیست.باید از اول شروع کنید. گفتم یعنی چی؟گفت یعنی از اول اول از اول اول...