مانند آرامش پس از طوفان بی رحمی، آرامشم هستی ولی این را نمی فهمی، هر لحظه در آینده های توی افکارم، در بین آغوشم برایت بوسه می کارم، این بوسه هایم در کجا تغبیر خواهد شد؟، می میرم آخر گریه بی تاثیر خواهد شد، در تخت خوابی بغض کرده توی آغوشم، در چای سردی که پس از سیگار می نوشم، در آن زمستانی که بی دیدار یخ بستم، در چارچوب خانه تب دار یخ بستم و...