هویدا بیشتر عمرش گرفتار چنبری گریزناپذیر بود. در یک سو مخالفان رژیم بودند و اغلب جزم اندیش و انعطاف ناپذیر بودند. در سوی دیگر شاهی بود که در پاییز پدرسالاری اش بیش از پیش خودرأی و خودکامه شده بود.
انگار هویدا با آن خنده ی آرامی که بر چهره اش نقش بسته بود میگفت:
«بر هر دو تبارتان لعنت باد
هویدا از نوعی جلای جهان وطنی برخوردار بود، به چند زبان مختلف تسلط داشت، به داشتن اندیشه های لیبرالی شهرت یافته بود
هویدا از محمد صفا، رئیس دفترش، خواسته بود میزان اجارة یکی از اتاق های دفتر نخست وزیری را تخمین بزند. کتاب ها و اسناد شخصی اش را در این اتاق نگاه می داشت. می گفت: «کارهای خصوصی ام را در این اتاق انجام می دهم. نمی خواهم هزینة آن را دولت بپردازد.