کتابی نوشته ی یکی از اندیشمندان اخلاقی و سیاسی برجسته ی آمریکا.
اثری موجز و خیره کننده.
آموزنده و گیرا.
آیا برنامه ریزی بر ای به دنیا آوردن یک کودک ناشنوا اشتباه است؟ اگر چنین است، چه چیزی باعث می شود این کار اشتباه باشد؟ ناشنوایی یا برنامه ریزی؟ برای سهولت بحث فرض کنید که ناشنوایی معلولیت نیست، بلکه هویتی متمایز است. آیا باز هم اشکالی دارد والدین نوع کودکی را که قرار است به دنیا بیاورند انتخاب کنند؟ یا این که والدین با انتخاب زوج، و امروزه با استفاده از فناوری های تولیدمثل، همیشه این کار را انجام می دهند؟
کمی قبل از جنجال کودک ناشنوا، یک آگهی در روزنامه ی هاروارد کریمسون و سایر روزنامه های دانشجویی در دانشگاه های برجسته چاپ شد. زوج ناباروری به دنبال اهداکننده ی تخمک می گشتند، ولی نه هر اهداکننده ای. آن ها به دنبال خانم اهداکننده ای با ۱۹۰ سانتی متر قد، ورزشکار، و بدون مشکلات خانوادگی عمده می گشتند که نمره ی آزمون ورودی او به دانشگاه ۱۴۰۰ یا بیشتر باشد. این آگهی در ازای تخمکی از چنین اهداکننده ای ۵۰ هزار دلار پیشنهاد می کرد.
شاید والدینی که این مبلغ سخاوتمندانه را برای یک تخمک عالی پیشنهاد کردند فقط می خواستند کودکی داشته باشند که شبیه آن ها باشد. یا شاید امیدوار بودند با این بده بستان کودکی بلندقدتر یا باهوش تر از خودشان پیدا کنند. به هر تقدیر این پیشنهاد شگفت انگیز، برخلاف کار والدینی که می خواستند کودکی ناشنوا داشته باشند، کسی را عصبانی نکرد. هیچ کس اعتراض نکرد که قدبلندی، هوش، و مهارت ورزشی معلولیت هایی هستند که باید از کودکان در برابر آن ها محافظت کرد. با این همه، در این آگهی نیز چیزی بود که از نظر اخلاقی آزاردهنده به نظر می آمد. حتی اگر به کسی آسیبی نرسد نیز، آیا از نظر اخلاقی آزاردهنده نیست که والدین، کودکی با ویژگی های ژنتیک خاصی را سفارش دهند؟
کتاب بسیار خوبی در زمینه مسائل اخلاقی در ژنتیک هست . با اینکه بیشتر محتوای کتاب حول محور ژنتیک و مسائل اخلاقی در این حوزه بحث شده ، بسیار عمیق و تامل برانگیز هست . سوالهای خیلی عمیقی پرسیده میشه که ذهن رو به چالش میکشه . باعث راهنمایی ما میشه که اگر این مسائل واقعا در آینده نزدیک رخ بده باید چه عکس العملی در قبال این رویداد داشته باشیم و به چه مسائلی فکر کنیم . ترجمه هم بسیار روان است.
خیلی مفید و تفکربرانگیز. مختصر اما جامع