در طی سالیان گذشته آی. بی. ام تغییر جالب توجهی در نوع کسب و کار خود داشته است. از یک فروشنده سخت افزار به یک شرکت موفق در زمینه ارائه راهکار یکپارچه به صنایع و شرکت های مختلف تبدیل شده است. در گذشته این شرکت محصولات خود را می فروخت در حالی که امروز؛ مسئله مشتری را حل می کند. حال ممکن است از محصولات خود استفاده کند یا آنچه ارائه می کند ترکیبی از محصولات خود و دیگران باشد.
در پس این تغییر یک استراتژی خوب و اجرای منظم وجود دارد. تغییر موفق آی. بی. ام نشان دهنده توانمندی پویای آن شرکت شامل تشخیص تغییرات بازار شناخت فرصت ها و علاوه بر آن شکار این فرصت ها با استفاده از توانمندی تغییر در سازمان؛ متناسب با فرصت هاست.
در این فصل با بررسی آی. بی. ام به دنبال این هستیم که ببینیم چگونه یک فرایند مدیریت استراتژیک می تواند هم امکان کشف بازارهای جدید و هم بهره بردن از محصولات و بازارهای بالغ و موجود را فراهم آورد. چگونه این شرکت می تواند هم تصمیمات استراتژیک بگیرد و هم آن را عملی کند.
دیدگاه استراتژیک و ارزش های آی. بی. ام
تلاش آی. بی. ام؛ خلق. توسعه و ساخت پیشرفته ترین فناوری های اطلاعاتی صنعتی شامل سیستم های رایانه. سیستم های شبکه، حافظه ها و ریزالکترونیک است. آنها این فناوری های پیشرفته را از طریق راه حل های حرفه ای و ارائه خدمات در سراسر دنیا به ارزش برای مشتریانمان ترجمه و تبدیل می کند.
عقیم بودن تحلیل از زایش: قاعده مند کردن تدوین استراتژی معمولا از طریق تجزیه امکان پذیر می شود که در آن فرایند خلق استراتژی به یک دستورالعمل قدم به قدم تبدیل می شود. به همین خاطر برنامه ریزی استراتژیک تبدیل شده است به فرایندی فرم پر کن که درعین زمان بر بودن، ارزش افزوده کمی دارد. مثال های متعددی وجود دارد که تصمیمات استراتژیک کسب وکار، ناشی از فرایندهای رسمی و مرحله به مرحله نبوده اند بلکه حاصل ایده های خلاقانه مدیران ارشد، گفت وگوی آنها و یا پاسخ دادن به یک موضوع استراتژیک بوده است. از آن طرف هم این فرایندهای گام به گام عملا نشان داده اند که از زایش استراتژی ناتوان هستند. یک مثال عملی؛ در یکی از شرکت ها، فرایند برنامه ریزی استراتژیک را به یک دستورالعمل ۱۲۰ صفحه ای و ۸۰ مرحله ای تبدیل کرده اند. سازمان هر سال زمان زیادی را صرف تکمیل این مراحل و پر کردن فرم های مرتبط با آن می کند اما وقتی تصمیمات استراتژیک سازمان را نگاه می کنید می بینید که این تصمیمات استراتژیک که در بسیاری موارد ناجی سازمان نیز هستند از دل این فرایند طولانی و رسمی درنیامده اند. مدیران سازمان معتقدند برنامه ریزی استراتژیک به فرایندی وقت گیر و تشریفاتی تبدیل شده که نه تنها از تفکر استراتژیک پشتیبانی نمی کند، بلکه مانع بزرگ تصمیم گیری استراتژیک نیز شده است.
حلزون در مسیر تندباد: کسب وکار و رقابت در بیشتر مواقع غیرقابل پیش بینی و بسیار سریع است لذا واکنش سریع ضرورت است. درحالی که اساس کار برنامه ریزی استراتژیک متعارف، پیش بینی است. در فرایند مدیریت استراتژیک کلاسیک، سازمان آمادگی لازم را برای مواجه شدن با عدم قطعیت ها، اتفاقات غیرقابل پیش بینی، به دست نمی آورد. به همین دلیل برنامه ریزی استراتژیک مانند حلزونی می ماند که در مسیر تندباد قرار گرفته و عملا نمی تواند سریع واکنش نشان دهد. به همین دلیل، مدیران تحت فشارهای بیرونی و در شرایط ناپایدار و با عدم قطعیت امروزی، براساس شهود و به صورت غریزی تصمیم گیری می کنند نه براساس تحلیل های متفکرانه.