سفر دیموند جان ثابت می کند که ناامیدی نوآوری ایجاد می کند، و کتاب قدرت بی پولی با صحبت مستقیم مردی که می داند برای ساختن چیزی از هیچ، چه لازم است، آن را به ما ثابت می کند.
من کاملا معتقدم که شما فقط باید کتاب های تجاری را از افرادی بخوانید که واقعا کسب و کار ایجاد کرده اند. دیموند دقیقا این کار را انجام داده است، و در اینجا او تز و دینی را که پشت این کار است، تجزیه می کند.
من جمله ی زیبایی از زبان«لیز کلامن» مجری خبر در شبکه ی «فاکس بیزنس» شنیدم. او یک بار به من گفت پدرش همیشه به او می گفته.«من همه ی مزیت های زندگی را به تو داده ام جز این که محروم باشی, چون محرومیت یک مزیت است» این جمله دقیقا منظورم را می رساند. این طور نیست؟ این جمله به ما یادآوری می کند وقتی با «نداشتن» بزرگ شوی، به «نه» شنیدن عادت می کنی. در واقع این کلمه را بیش تر از هر کلمه ی دیگری می شنوی: نه. استطاعت مالی اش را نداری. نه، نمی توانی آن چیز را داشته باشی. نه، این غیرممکن است. وقتی سرانجام در جایی«بله» می شنوی, برای رسیدن به آن، هر چیزی که باشد. سر و دست می شکنی. آنقدر در زندگی «نه» شنیده ای که نسبت به آن بی حس شده ای. ولی کلمه ی «بله» تو را به وجد می آورد و فرصت های بی شماری پیش رویت قراررمی دهد.