آقای منوچهری با سیبیل های از بناگوش در رفته و صورت گوشت آلود و چشمان از حدقه در آمده اش با صدای بلند مثلا داشت به ما شاهنامه درس می داد...
منظور از شاهنامه آخرش خوش است، اینه که از شکست ایران در قادسیه از اعراب، خوشحالیم!( جای تاسفه، نه خوشحالی) شکست ایران از اعراب، یک شکست عادی نبود، بلکه شکست یک تمدن غنی، از بربریت بود.
شاهنامه اخرش خوش نیست چون . عربها در جنگ با ایرانیان عربها پیروز میشوند و خود نویسنده عرب هست . ))چو عرب بر عجم چیره گشت بخت ایرانیان تیره گشت))