نظریاتی که درباره زن، از سوی مکاتب گوناگون ارائه شده است، چون دیگر ره آوردهای فکر بشری، از افراط و تفریط بیرون نیست. مجموع تلاشهای علمی اندیشمندان در این زمینه ها، در عین حال که به حقایقی راه یافته، از زیاده روی یا کم انگاری دور نمانده است. از این رو، این موضوع درخور ژرفنگریهای گسترده و حقیقت جویانه است. موضوع زن، به عنوان بدنه ای از جامعه انسانی، بدان پایه قابل بررسی و ژرفنگری است که انسان شایسته شناخت و بررسی است. هر گونه تحلیل و بررسی حیات زن، منهای ویژگیهای صنفی و جنسی، تحلیل حیات انسان به شمار می آید. شناخت زن و منزلت و مقام او، در حقیقت شناخت انسان و کرامت اوست. این نیز تردیدناپذیر است، که شناخت انسانی نسبت به خود، معیار دیگر شناختهاست، و درک و دریافت انسانی از خود و محیط و جایگاهی که در آن قرار دارد، زمینه اصلی شناسایی دیگر پدیده هاست. به این جهت انسان به عنوان نخستین گام در شناختوری، به ضرورت باید به ژرفنگری و کاوشگری در خویشتن بپردازد، و از ژرفای بیکرانه هستی خویش، آگاهیهایی به دست آورد، و دست کم به شناختی نسبی برسد. بنابراین، مطالعه در احوال زن، و بررسی ابعاد هستی این بخش از جامعه انسانی، گامی در راستای انسان شناسی عمومی است.
کتاب دفاع از حقوق زن