یکی دیگر از مباحثی که پیرامون مفهوم وجود مطرح شده، این است که آیا وجود به معنای واحدی بر همه موجودات حمل می شود و به اصطلاح مشترک معنوی است، یا اینکه دارای معانی متعددی می باشد و از قبیل مشترکات لفظی است؟ منشأ این بحث از آنجاست که گروهی از متکلمین پنداشته اند که وجود را به معنایی که به مخلوقات نسبت داده می شود، نمی توان به خدای متعالی نسبت داد. از این رو بعضی گفته اند که وجود به هر چیزی نسبت داده شود، معنای همان چیز را خواهد داشت؛ مثلا در مورد انسان، معنای انسان را دارد و در مورد درخت، معنای درخت را. بعضی دیگر برای آن، دو معنا قائل شده اند: یکی مخصوص خدای متعالی، و دیگری مشترک بین همه مخلوقات. خاستگاه این شبهه، خلط بین ویژگی های مفهوم و مصداق است، یعنی آنچه در مورد خدای متعالی قابل مقایسه با مخلوقات نیست، مصداق وجود است نه مفهوم آن، و اختلاف در مصادیق، موجب اختلاف در مفهوم نمی شود، و می توان خاستگاه آن را خلط بین مفاهیم ماهوی و فلسفی دانست، به این تقریر: هنگامی وحدت مفهوم، نشانهٔ ماهیت مشترک بین مصادیق است که از قبیل مفاهیم ماهوی باشد، ولی مفهوم وجود از قبیل مفاهیم فلسفی است و وحدت آن فقط نشانهٔ وحدت حیثیتی است که عقل برای انتزاع آن در نظر می گیرد و آن عبارت است از حیثیت طرد عدم.
به هر حال کتاب نوشته یک آخوند است و باید با رویکرد به شدت انتقادی خوانده شود... هر چند انصافا کتاب خوب و جامعی است هم به لحاظ بصری و هم به لحاظ محتوا.
باعث تاسفه که افرادی نظیر شما با جهت گیری مطالعه میکنند و در طلب حقایق نیستند ... زیباست اگر آدمی حرف هر کسی را با فراغ بال و بدون جهت گیری بخواند و نتیجه احسن و نیکوتر را دریافت کند ... از قضا به عنوان کسی که سالهاست فلسفه میخوانم باید بگویم که فلسفه اسلام از قدرتمندترین اندیشهها و بینش هاست که از قضا جناب مصباح به غایت زیبا و قابل فهم نگاشته اند ... پیشنهاد میکنم به تمام اهالی علم که از کتابهای فلسفی و عقیدتی بدون نگرش قبلی بهره مند شوند ... خواه نگارنده اش مطهری و مصباح باشد خواه دورانت و راسل ...
با کسب اجازه باید بگویم که فلسفه من ناراحت کننده است، زیرا حقیقت را میگویم؛ حقیقت تلخ است و مردم بیشتر ترجیح میدهند اطمینان حاصل کنند که هر چه خدا آفریده خیر است. بسیار خوب! بروید سراغ کشیشان (آخوندها!) و ما را راحت بگذارید! - آرتور شوپنهاور
برادر من، شما برای اینکه حرفهای آقای شوپنهاور و امثال ایشون رو بفهمید، اول باید زمینهی تاریخی پشت این حرف رو بدونید؛ یعنی اینکه چرا چنین حرفی رو زده و وقتی این چرایی رو فهمیدید، متوجه میشین که منظور از کشیش، آخوند نیست! البته باید تاریخ مملکت خودتون رو هم اضافه بر تاریخ غرب و شرق بدونید. خب، حالا شما چی میدونید؟ هیچی! فقط چیزی رو میدونید که خواستن بدونید و اینطور میاید نظر میدید... یکم عاقل باشیم بد نیست.
براکم برو یکم قبلش وضعیت طرف رو بخون و اوضاع زمانشو کشیش مال مسیحیته چرا بستیش به آخوندا 😏