طی سه دهۀ گذشته، علاقه مندی همه به حوزۀ بحران های سازمانی موجب شده است که هم دانشجویان و استادان در فضای دانشگاهی و هم افراد مشغول در حوزۀ اصول مدیریتی و ارتباطات، پژوهش های فراوانی در این زمینه انجام دهند و به یافته های ارزشمندی دست یابند. این علاقه باعث شده است که افرادی در امور مربوط به فعالیت های مدیریتی تخصّص پیدا کنند و کارشناس این حوزه شوند. این حوزه حتی یکی از ابعاد اصلی مدیریت مشکلات شده است. البته مدیریت مشکلات از جایی وارد این بحث می شود که مشکلات گوناگون باعث بحران شوند و یا بحران، پیامدها و مشکلاتی در پی داشته باشد. اگر بخواهیم از دیدگاه مدیریتی، علّتی برای علاقه به این مسئله ذکر کنیم، می بینیم که علت آن ساده است: بحران هزینه بردار است و همین مسئله، انگیزۀ همه برای اجتناب از بحران، تخفیف آن و مقابله با آن به بهترین شکل ممکن است تا منابع مالی و انسانی و اساسا «نیکنامی» سازمان را حفظ کنند و عصارۀ مقابلۀ کارآمد با بحران، همین حفظ نیکنامی سازمان است. آسیب به نیکنامی سازمان، هم به مشتریان تجاری زیان می رساند، هم به کسانی که به شرکت های غیرانتفاعی کمک می کنند و هم به قانون گذارانی که برای سازمان های دولتی درآمد مالیاتی فراهم می سازند. بنابراین، تمرکز اولیۀ ما روی هر چیز که باشد، هدف نهایی ما حفظ یکپارچگی و مشروعیت سازمان به عنوان منابع مدیریت شده است و این کار را از طریق اصولی گوناگون انجام می دهیم که یکی از آنها روابط عمومی است.
کتاب ارتباطات بحران (جلد اول)