هلن می گوید: " من یک لاشه چند روزه پیدا کردم که احتمالا کار یکی از اون وامپاهاست. اون ها اصولا از هیچی نمی گذرن! ...بچه ها همه حسگر ها رو نصب کردیم، من سردمه، برمی گردم پایگاه، شما نمی آین؟ " لوک می گوید: " من دیدم یه چیزی مثل شهاب سنگ، همین نزدیکی ها خورد زمین. اول میرم ببینم چیه. زیاد طول نمی کشه" . هان رو به تو می کند: توچی؟ اگر با لوک به جست وجوی شهاب سنگ می روی.برو به صفحه 66 ،اگر با هان به پایگاه گرم انقلابیون باز می گردی...
چه باحالن!