کتاب کارخانه ی مطلق سازی

The Absolute at Large
با مقدمه ی صادق هدایت
کد کتاب : 10089
مترجم :
شابک : 9786004360210
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 191
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1920
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب کارخانه ی مطلق سازی اثر کارل چاپک

کتاب «کارخانه ی مطلق سازی» (به انگلیسی Továrna na absolutno ، به معنای واقعی کلمه به عنوان کارخانه برای مطلق ترجمه می شود) ، یک رمان علمی تخیلی است که توسط کارل شاپک ، نویسنده اهل چک ، در سال 1922 نوشته شده است. این کتاب تحولات اساسی در جامعه را به عنوان نتیجه یک منبع عرفانی جدید از انرژی تقریبا آزاد توصیف می کند.

این داستان بر روی اختراع راکتور استوار است که می تواند با از بین بردن ماده ، انرژی ارزان و فراوانی تولید کند. این داستان علمی در بهترین حالت ممکن است که با چشم اندازهای آینده گرایانه بر اساس واقعیت پیش بینی شده و یک دیدگاه بدیع ساخته شود (بدون جناس). کتاب «کارخانه ی مطلق سازی» اولین بار در دهه 1920 منتشر شد (به یاد داشته باشید کارل کاپک نویسنده چک از متولد 1890 است) ، اما با استفاده از یک بیان آینده گرایانه می تواند تلفیق اتمی را پیش بینی کند در حالی که در مورد اخلاق و گسترش قدرت و تولید انبوهی که کارل کاپک در آن اظهار نظر می کند و همچنین انقلاب های سیاسی که در اطراف او اتفاق می افتدحائز اهمیت است. علاوه بر این ، او استدلال های خداباورانه-ضد خدایی را مطرح می کند که تا امروز نیز ادامه دارد. این کتاب همچنین شامل اظهاراتی در مورد کمونیسم ، سوسیالیسم ملی و سرمایه داری بازار آزاد است.

این کتاب توسط حسن قائمیان به فارسی برگردانده شده است و همچنین در مقدمه آن نوشته ای از صادق هدایت آورده شده است.

کتاب کارخانه ی مطلق سازی

کارل چاپک
کارل چاپک (به چکی: Karel Čapek) (زاده ۹ ژانویه ۱۸۹۰، درگذشته ۲۵ دسامبر ۱۹۳۸)، یکی از مشهورترین نویسندگان چک در سده بیستم است.کارل چاپک نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس اهل چکسلواکی در سال ۱۸۹۰ به دنیا آمد. نویسندگی را هنگام تحصیل در دانشگاهای سوربن و پراگ آغاز نمود کار مستقل وی با نوشتن داستان مصلوب آغاز گردید در سال ۱۹۲۰ اولین نمایشنامه اش بنام راه زن انتشار یافت.وی طی دوره جنگ جهانی اول به روزنامه‌نگاری پرداخت و پی از جنگ از معاشران صمیمی توماش مازاریک بود. انتشار اولین نمایشنامه...
قسمت هایی از کتاب کارخانه ی مطلق سازی (لذت متن)
درست تر، قسمت آخر یک کلمه نظر او را سخت به خود جلب کرده بود. روزنامه درست در محل حرف الف تا شده بود. همین ناقص بودن کلمه موندی را بیشتر ناراحت می کرد و کنجکاوی او را برمی انگیخت بوندی چنین فکر کرد: «به، این کلمه حتما وداع است. یا نزاع و شاید همتراع. باز نرخ سهام هوای مایع پایین آمده است. خدا آخر و عاقبت این کلادی را به خیر کند. عجب وضع رقت آوری و به چه جور مضحکی هم وقت آورا کدام احمق در چنین موقعی برای اختراع آگهی می کند؟! بله، این باید کلمه دیگری باشد. بونی که کمی برانگیخته شده بود، برای اینکه خود را از شر این کلمة نامطلود راحت کند، روزنامه را از زمین برداشت و باز کرد و در صفحه مخصوم اک حامید دقت مشغول جست وجو شد. ستون به سنون گشت، ولی کلمه ای که بوندی در پی آن بود، گویی خود را عمدا با لجاجت عصبانی کنندهای پنهان می کرده بودی از طرف راست و از پایین صفحه به جست و جو پرداخت. ولی کلمه لعنتی پیدا شدنی نبود.

بوندی از جستوجو دست برنداشتند دوباره روزنامه را تا کرد، در حال کلمة منفور «اع» ظاهر ش ده بود با دقت هرچه تمام تر، انگشتش را روی آن گذاشت و به سرعت روزنامه را اتوبار کرد کلمه را بافت، ہوندی زیر لب دشنامی نثار آن کرد. این کلمه عنوان یک تهی معمولی و کوچک به شرح زیر بود اختراع پر سود که به درد هر کارخانه ای می خورد. به علاحه واگذار می شود. به پیلانگور، خیابان سیلی، ۱۶۵، مهندس م. ر. مارموده بود بوندی با خود گفت: «به! خیلی هنر کردم! بیشک انواع الت ثبت شده ای برای باز کردن در قوطی هاست و شاید هم حقهای کار باشم یا کسی به کله اش زده و اعلانی کرده است. مرا ببین که درست پنج دنده وقتم را برای این کار تلف کردم. مثل اینکه من هم عقلم پاره سنگ می برم چه بحران رفت آوریا کوچکترین نشانه ای از بهبود پیدا نیست.)