ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت



زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

مدت ها است که فانتزی، جزء جدایی ناپذیر تمام جوامع بشری بوده است. برای قرن ها مردم سراسر جهان، قصه هایی از اتفاقات شگفت انگیز و فراتر از زندگی انسان ها، خدایان، قهرمانان و ضدقهرمانان نقل کرده اند.

 

 

دلایل متعددی وجود دارد که نیاکان ما از هیچ، داستان خلق می کردند: ترس از ناشناخته ها، سردرگمی و گیجی بعد از وقوع حوادث ناگوار و تمایل به دانستن اسرار دنیایی وسیع و غیرقابل درک. زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟ ویژگی های اصلی ژانر فانتزی چیست و چرا این ژانر برای جامعه و فرزندانمان از اهمیت بالایی برخوردار است؟

در این مطلب به ویژگی ها و جنبه های مختلف رمان های فانتزی خواهیم پرداخت و پس از آشنایی بهتر با این ژانر فوق العاده پرطرفدار و خیال انگیز، در مورد دو نمونه از جریان سازترین و تأثیرگذارترین عناوین این ژانر، مجموعه ی «ارباب حلقه ها» نوشته ی جی. آر. آر. تالکین و مجموعه ی «هری پاتر» نوشته ی جی.کی. رولینگ صحبت خواهیم کرد و اهمیت این دو عنوان به خصوص برای کودکان و دانش آموزان را مورد بررسی قرار خواهیم داد.


ژانر فانتزی از کجا پدید آمد؟ این سؤال، موضوع بسیار جالبی است که البته نمی توان به این راحتی ها به آن پاسخ داد. در طول قرن ها مردان و زنان بسیاری، آثاری خلق کرده اند که کاملاً در زمره ی آثار فانتزی قرار می گیرند اما چون این آثار در زمانی قبل از شناخته شدن فانتزی به عنوان ژانری نظام مند و منحصر به فرد به انتشار رسیده بودند، به عنوان یک اثر فانتزی در نظر گرفته نمی شوند. نویسندگانی چون هومر، شاهکارهایی اسطوره ای خلق کردند که به طور عمده به مسائل ماورایی، موجودات عجیب و ناشناخته و شخصیت هایی فراانسانی می پرداخت. ویلیام شکسپیر در مورد جادوگران، نیمه انسان ها، ارواح و شیاطین می نوشت و ادگار آلن پو، آثاری را با مضامین ماورایی و سرشار از وحشت از ناشناخته ها به رشته ی تحریر درمی آورد. 

 

با گذشت زمان، فانتزی همان طور که امروزه آن را می شناسیم، شکل گرفت و با فاصله گرفتن از ریشه هایش، به ژانری منحصر به فرد تبدیل شد. ژانر فانتزی با ویژگی های گوناگونی تعریف می شود. با این حال، رمان های این ژانر در دنیایی مشخص جریان دارند و اساساً به منظور تخیلی بودن به نگاشته می شوند. فانتزی که در نگاه اول به عنوان قالبی برای سرگرمی در نظر گرفته می شود، می تواند همانند «ارباب حلقه ها» اثر جی. آر. آر. تالکین شامل جادوگران، جنگجویان، اژدهایان، اِلف ها و کوتوله ها باشد. این در حالی است که بسیاری از رمان های فانتزی موفق، هیچ کدام از موارد ذکر شده را در داستان خود ندارند که نشان از گستردگی و گوناگونی این ژانر دارد. رمان های فانتزی مدرن در زمره ی «ادبیاتِ گُریز» قرار می گیرند. اما چرا گریز؟ در حالی که داستان های فانتزی بر بستر عناصر و مفاهیم دنیای عادی و شناخته شده به وجود می آیند، هدف اصلی شان، دور کردن مخاطب از دنیای فعلی و بردن او به درون دنیاهایی متفاوت و خیال انگیز است.

 

 

در طول تاریخ کهن و مبهم این ژانر، در نهایت یک نفر می بایست اولین رمان فانتزی را —در معنایی که امروز می شناسیم— به جهانیان معرفی می کرد. این شخص، کسی نبود جز جی. آر. آر. تالکین که به عقیده ی بسیاری، پدربزرگ ژانر فانتزی مدرن شناخته می شود. یک روز، در حالی که تالکین داشت به برگه های امتحانی دانشجویانش نمره می داد، جمله ای ساده اما سرنوشت ساز نوشت که منبع الهامش همچنان یک راز است:

 

در چاله ای در زمین، هابیتی زندگی می کرد.

 

سال ها بعد، «ارباب حلقه ها» متولد شد و در طول دهه های پس از آن، بدون تبلیغات رسانه ای امروزی به محبوبیتی بی سابقه در نزد مخاطبین و منتقدین دست یافت.

 

 

«ارباب حلقه ها» ثابت کرد که یک دگردیسی فرهنگی است و یک بار برای همیشه نشان داد که ژانر فانتزی می تواند در برابر رقبای ادبی قدرتمند و شناخته شده ی خود، قد علم کند. داستان جذاب فرودو بگینز، گاندلف خاکستری، سم وایز گمجی و ارباب تاریکی سارون، روح تازه ای در کالبد ژانر فانتزی دمید و عرصه را برای بسیاری از آثار ادبی در آینده مهیا کرد. 

با گذر زمان، فانتزی گسترش پیدا کرد و صاحب زیر-ژانرهای مختلف و متعددی شد. نویسندگانی از قبیل جی. کی. رولینگ با خلق آثاری چون «هری پاتر»، کودکان و نوجوانان را عاشق و شیفته ی این ژانر کردند. فانتزی های شهری با داستان هایی که جادو را به دل خیابان ها می کشاند، پا به عرصه ی وجود گذاشتند و پسران و دختران نوجوان را با گونه ای نوین از روایت آشنا کردند.

همان طور که گفته شد، فانتزی با گذشت زمان رشد بسیار چشمگیری کرد و ژانرهای معمایی، تریلر، وحشت، عاشقانه و بسیاری دیگر را در دل خود جای داد. مجله ی آمریکایی «US Realms of Fantasy» ادعا کرده آثار فانتزی اکنون سه برابر بیشتر از آثار علمی تخیلی به فروش می رسند؛ این در حالی است که مجموعه ی «ارباب حلقه ها» اخیراً توسط مخاطبین سه قاره ی مختلف، به عنوان محبوب ترین و تأثیرگذارترین کتاب کل تاریخ انتخاب شد.

کلیشه ها و موضوعات مشترک همیشه در این ژانر به چشم خواهند خورد: پسری روستایی که رسالتی بزرگ بر دوش دارد، جادوگری خردمند، دختری جوان و نابغه و اربابی شیطانی که قصد نابودی و به آشوب کشیدن دنیا را دارد. اما مسلماً همه ی آثار فانتزی به این موضوعات خلاصه نمی شوند. داستان هایی تاریک و مخوف، ضدقهرمانانی شرور و قهرمانانی نه سفید و نه سیاه به رمان های این ژانر، عمق و معنایی منحصر به فرد می بخشند. تم ها و موضوعات جهانی، جایگاه مستحکم و ویژه ای در آثار فانتزی دارند و گرچه شخصیت ها و دنیاها در این عناوین تغییر می کنند، همگی شان در داشتن هدفی اساسی مشترک هستند: خلق داستان هایی در مورد انسانیت و هر آن چه که مستلزم آن است.

 

کِیت فورسیث، نویسنده ی استرالیایی، در مورد این ژانر می گوید:

 

داستان فانتزی، برخلاف عقیده ی برخی از افراد، وجود درد و رنج را انکار نمی کند و آن را کوچک و بی اهمیت جلوه نمی دهد. احتمال شکست برای درک احساس لذت بخش موفقیت کاملاً ضروری و حیاتی است. فانتزی همانند شعله ی یک شمع، سایه و نقطه ی تاریکی را همزمان با روشن کردن پیرامون به وجود می آورد. با این حال، این روشنایی است که اهمیت دارد. فانتزی، ناامیدی مطلق و برگشت ناپذیر را انکار می کند. این ژانر همیشه برای به وجود آمدن جهانی بهتر امید دارد و راه رسیدن به را نیز نشان می دهد.

 

اما اصلاً چرا کسی باید داستان هایی در مورد اِلف ها، کوتوله ها، جادو و اژدهایان بخواند؟ هر یک از طرفداران داستان های فانتزی ممکن است جواب متفاوتی به این سوال بدهد: علاقه به موضوعاتی چون جادو، نبرد بین خیر و شر، اتفاقات ماورایی و بسیاری دیگر.

 

استیون دونالدسون، رمان نویس آمریکایی، در مورد چرایی اهمیت فانتزی در دنیای امروز می گوید: 

 

یکی از کهن ترین و باسابقه ترین قالب های ادبی در تمامی زبان ها، فانتزی است. ما برای درک اوضاع و احوال زندگی بشر به استعاره هایی در مورد جادو و هیولاها نیاز داریم. تنها در عصر مدرن است که ما به یکباره تصمیم گرفته ایم که چنین روایت هایی جدی نیستند، یا بچگانه هستند و آدم های بالغ این چیزها را باور نمی کنند! انسان به نقطه ای از درک رسیده که دیگر نمی توان حرف هایی پرطمطراق و حماسی در مورد معنای زندگی زد و اگر این کار را بکنید به شما خواهند خندید. دیگر آثار حماسی هم به شکل سابق وجود ندارند. به همین منظور، اگر می خواهیم درباره ی موضوعاتی چون دلاوری، زیبایی، شکوه، جادو و قدرت صحبت کنیم، باید از زندگی واقعی دور شویم که این یعنی پناه بردن به داستان های فانتزی.

 

 

 

 

 

چند دلیل برای این که چرا خواندن «هری پاتر» و «ارباب حلقه ها» برای کودکان و نوجوانان دانش آموز بسیار مهم است:

 

۱) هر دو مجموعه، اهمیت وفاداری، دوستی و صداقت را آموزش می دهند.

 

همانطور که قبلاً هم گفته شد، ژانر فانتزی به طور کلی بر انسانیت تأکید فراوانی دارد و اساس و شالوده ی داستان این دو عنوان، بر پایه ی دوستی و صداقت استوار است. برای نمونه در بخشی از داستان «هری پاتر» می خوانیم:

هری می دانست که رون و هرمیون شوکه تر از چیزی بودند که نشان می دادند، اما فقط همین حقیقت که آن ها همچنان در دو طرفش ایستاده بودند، ارزشی بیش از تمام حرف هایی داشت که هری می توانست به آن ها بگوید.

 

۲) هر دو مجموعه دارای زبان و واژگانی پیشرفته هستند که دایره ی لغات دانش آموزان را به شکل چشمگیری گسترده خواهد کرد.

 

۳) هر دو عنوان به خصوص «ارباب حلقه ها» با نثری حماسی و در عین حال قابل فهم، مخاطبین را با واژگانی آشنا می کنند که به دلیل جذابیت داستان، به این سادگی ها از ذهن شان پاک نخواهد شد.

 

۴) هر دو مجموعه، قوه ی تخیل را به شکلی باورنکردنی پرورش می دهند.

 

داستان های چندوجهی و پیچیده ی این دو عنوان، باعث رشد و شکوفایی تفکر نقادانه و همچنین مهارت های تحلیلی می شوند. برای مثال به تصویری که در هنگام خواندن این جملات از «ارباب حلقه ها» در ذهنتان شکل می گیرد، توجه کنید:

 

راهی را در میان درختان برگزیدند و اسبچه های آنان در حالی که به دقت از ریشه های در هم تنیده و پیچ خورده اجتناب می کردند، لک و لک کنان پیش رفتند. زمین پیوسته ارتفاع می گرفت و هرچه پیش می رفتند، درختان بلندتر و تیره تر و انبوه تر می شدند. هیچ صدایی نبود، جز صدای چکیدن گاه به گاه شبنم از میان برگ های بی حرکت و آرام. تاکنون خبری از نجوا یا حرکت شاخه ها نبود؛ اما همگی این احساس ناخوشایند را داشتند که تحت نظر هستند و تنفر و یا حتی دشمنی هر دم افزون تر می شود. این احساس لحظه به لحظه بیشتر شد تا آن جا که متوجه شدند دائم بالای سر خود را نگاه می کنند و یا برمی گردند و از روی شانه به پشت سر می نگرند، گویی هر لحظه در انتظار ضربه ای ناگهانی بودند.

 

۵) هر دو مجموعه، به خصوص «هری پاتر»، مخاطب را با کاراکترهایی آشنا می کنند که در طول زمان هایی طولانی، دچار تغییر و تحول می شوند. 

 

شخصیت های کاترین و هیثکلیف در رمان «بلندی های بادگیر» اثر امیلی برونته، بسیار دوست داشتنی و جذاب هستند اما اکثر مخاطبین نمی توانند با این دو شخصیت ارتباطی بلند مدت برقرار کنند چرا که آن ها فقط در یک رمان حضور دارند. در مقابل، شخصیت هایی مثل پروفسور اسنیپ و مالفوی در طول زمان، جنبه های تکان دهنده، تأثیرگذار و متفاوتی را از رفتار انسان به نمایش می گذارند.

۶) هر دو مجموعه، تأکید فراوانی بر اهمیت تحصیل و آموزش دارند.

هری، رون و هرمیون، علیرغم گرفتاری در شرایطی سخت که تمامی جنبه های معمول زندگی شان را زیر سؤال می برد، همیشه برای یادگیری و طلب علم ارزش بسیاری قائل اند. اگر دانش آموزان شرایط خود را با این سه شخصیت مقایسه کنند، دیگر نمی توانند مثل گذشته از سخت بودن درس هایی چون ریاضی یا شیمی شکایتی داشته باشند!

۷) هر دو مجموعه، به ارزشمندی سفر و تفاوت های فرهنگی می پردازند که کمک شایانی به کنجکاوی و خلاقیت دانش آموزان می کند.

تالکین، استاد بلامنازع خلاقیت است و مناظری که توصیف می کند، آن چنان مسحورکننده و رویایی است که مخاطب را وادار به پذیرش وجود آن ها می کند. جی. کی. رولینگ هم به همین شکل، مخاطب را با خود به سفری شگفت انگیز می برد و توصیفات شگفت انگیزش، کتاب دوستان علاقه مند به سفر و سیاحت در مکان های ناشناخته را به وجد می آورد.