صبح بود و من از لای در حیاط کوچه را نگاه می کردم. عمو رفتگر با آن جاروی بلندش آمد تا کوچه را جارو بزند. او به برگ های خشک کنار دیوار نگاه کرد و جارویش را روی برگ ها کشید. برگ ها قلقلکشان آمد و خش خش خندیدند. عمو رفتگر دوباره جارویش را بیش تر روی برگ ها کشید. برگ ها آن قدر قلقلکشان گرفت که از دست او فرار کردند. یک برگ قرمز توی هوا چرخید و چرخید و تا لای در حیاط خانه ما جلو آمد و آن جا روی زمین نشست. برگ قرمز کنار پای من می لرزید و ریزه ریزه می خندید. من از زرنگی برگ قرمز خنده ام گرفت. فوری در را بستم تا عمو رفتگر او را نبیند. این داستانک با عنوان «برگ قلقلکی» به همراه پنج داستانک دیگر در مجموعۀ حاضر به چاپ رسیده است. عناوین داستانک ها عبارت اند از: مثل انار؛ باد مهربان؛ جشن خیلی بزرگ؛ کشتی گیر مهربان؛ و دوستان پدر.