آثار بکت وجوه مشترک بسیاری با اگزیستانسیالیسم پاریسی دارد رگه هایی یادآور مقولاتی چون گنگی و بی معنایی وضعیت،تصمیم یا شکست در تصمیم گیری،در جای جای این آثار دیده می شود،درست همان طور که ویرانه های قرون وسطایی خانه هیولاوش کافکا را در حومه شهر تسخیر می کنند.هرازگاهی پنجره ها باز می شوند و ما آسمان سیاه و بی ستاره چیزی همانند انسان شناسی فلسفی را به چشم می بینیم........
از نظر من خلاقانه است