تو نیستی که ببینی چقدر پاییز است
چقدر زندگی برگ ها غم انگیز است
مگر به قهر نگفتی که از تو بیزارم
چرا هنوز نگاهت محبت آمیز است؟
دلت درخشش یک سرزمین بی فاتح
دلم خرابه بعد از هجوم چنگیز است
مرا چگونه فراموش کرده ای ای دوست؟
ببین گذشته ات از خاطرات لبریز است
تمام هستی من آرزوی وصل تو بود
تمام هستی من بی تو سخت ناچیز است