دلم گرفته بود و دستور تو بودم و در مثلث آگاهی ام گلایه های مونث را دور انداخته بودم دلم گرفته بود و خواهش ام را به ضمایر تقدیم می کردم و حال خوش ام در برهوت دویدن به سمت دویدن بود که وقتی دستور ابتلای تن به مایعات است دو ارتباط بعید و پیش از بلوغ صدای الفبا را بم کنند دلم به خلق یک دستور در سرزمین مادری ام قرص است و آفریدن منهای آفریدن می تواند هر کدام از ما را خلق کند