از زمان نخستین آتش سوزی سینما در تهران («تماشاخانۀ ناصریه»، متعلق به امیرخان جوانشیر، در رمضان ۱۳۲۷ق/ شهریور ۱۲۸۸ش) تا آتش سوزی های گستردۀ سینماها در ماه های منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ حدود هفتاد سال فاصله است. در این فاصله و در سال های بعد از آن سینماهای بسیاری طعمۀ حریق شدند که اغلب به عنوان حوادثی کمابیش ساده و معمولی تلقی می شدند؛ اگرچه دست کم صاحبان سینماها را به خاک سیاه می نشاندند؛ گاهی هم مثل سال ۱۳۴۸ سینماسوزی هایی روی داد که ساده گرفته نشدند. دلایل این آتش سوزی ها نه فقط در روایت های مطبوعات، بلکه حتی در گزارش های شرکت های بیمه، بازرسان ادارۀ آتش نشانی، سازمان دفاع غیرنظامی، وزارت فرهنگ و هنر، سندیکای سینماداران و مأموران سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) نیز هیچ گاه دقیقا روشن و فاش نشدند، و به صورت معما باقی ماندند. بعدها، با درگرفتن اعتصاب ها و تظاهرات بزرگ عمومی در روزهای انقلاب ۱۳۵۷، شعلۀ خشم گروه هایی از مردم دامن سینماها را نیز گرفت و سوزاندن زنجیره ای تالارهای سینما به دست کسانی صورت می گرفت که اغلب، تا چند صباحی پیش از آن، مشتری های همان سینماها بودند؛ اما در این میان سوزاندن «سینما رکس» آبادان، که به کشته شدن حدود چهار صد نفر منجر شد، و در نوع خود بی سابقه بود فاجعه ای ملی تلقی شد که نه کارگزاران نظام سلطنتی و نه نیروهای انقلابی هیچ کدام رسما مسئولیت آن را به گردن نگرفتند. سوختن چهارصد انسان بی گناه، از زن و مرد و پیر و جوان، جنایتی بود هول آور که پس از گذشت چهار دهه پاره ای از جزییات آن هم چون رازی سر به مهر باقی مانده است، و دهشتناک ترین حادثۀ سینماسوزی نه فقط در ایران بلکه در جهان محسوب می شود.
کتاب سینماسوزی در ایران