با آنکه پس از مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی عده ای به خلیفگی و شیخی طریقت او علم شدند و کسانی چون حسام الدین چلبی (683 م) و شیخ کریم الدین بکتمر (زنده ی 690) مریدان مولانا را دلیل و راهنما بودند و عده ای همچون سلطان ولد به نظم آداب خانقاهی در طریقه ی مولویان، و شرح و توضیح اشارات مولانا اهتمام داشت و راهش را دو فرزند او –عارق چلب (م 719) و عابد چلبی (م 729- سپردند و رفتند، ولیکن بر همگان آشکار است و پیدا، که اندیشه و شیوه عارفانه ی مولانا را آثار خود او همچون مثنوی و دیوان جهانگرد و جهانگستر کردند، و هرچند که پیروان طریقت او و شارحان رموز و اشارات او در نشر سخنان آبدار و اندیشه ی تابناک او بی تاثیر نبودند، ولی هیچ یک از پیروان و خلیفگان طریقتی او و شارحان سخنان او نقشی چونان آثارش نبازیدند و نداشتند.
درباره سلطان ولد
بهاءالدین محمد بن جلالالدین محمد بن بهاءالدین محمد معروف به سلطان وَلَد و متخلص به ولد (۲۵ ربیعالثانی ۶۲۳ ق. حدود ۶۰۵ ش. لارنده - ۷۱۲ ق. ۶۹۱ ش. قونیه) فرزند بزرگ جلالالدین مولوی - شاعر و عارف نامدار - و جانشین و خلیفهٔ او در طریقه مولویه است.
مولانا سلطان ولد را بسیار دوست داشت؛ زیرا همین فرزند او بود که راه پدر را در پیش گرفت و بسیاری از آداب خانقاهی طریقت مولویه را گسترش داد.
به گمانم اشتباهی رخ داده، معارف چاپ نشر سخن مربوط به بها ولد پدر مولاناست و معارف نشر مولی مربوط به سلطان ولد فرزند مولاناست.
اما این دو کتاب یکی ثبت شوند.