مردم به تانن می گویند که این کتاب ناجی ازدواج هایشان بوده است.
کتابی سرشار از حرف های جدی و دوست داشتنی که نوید پاداش های لحظه ای می دهد.
روایتی تازه و خواندنی از پیچیدگی های ارتباط بین زن و مرد.
کاملا گیرا. . . . اثری کلاسیک در این زمینه.
بخش اعظمی از نخستین مطالعات زبانشناسی من درباره ی مردان، زنان و تفاوت های فرهنگی آنان بود و البته تا حدودی با تحقیقات سایر اساتید در این زمینه آشنا بودم. با آنکه همواره پیرامون مسائل زن و مرد تحقیق کرده بودم، ولی تا به حال به طور خاص، به روش های محاوره ای آنان نپرداخته بودم. وقتی نوشتن و صحبت درباره ی تفاوت روش های محاوره ای زنان و مردان را آغاز کردم، فکری به ذهنم متبادر شد. اکثر مردم درستی حرف های مرا قبول دارند و می گویند که حرف های من با تجربیات شان تطابق دارد. آنان آموخته اند که آنچه باعث دردسر و رنج شان می شود، مسئله ای رایج است و اشکال از آنان، همسرشان و روابط شان نیست. شیوه ی حرف زدن همسرشان که آن را به ضعف فردی آنان نسبت می دهند با روشی متفاوت قابل بازسازی است و می توانند از شیوه ی حرف زدن خود که سال هاست همسرشان را آزرده است با روشی منطقی و معقول حمایت کنند. با آنکه اکثر مردم توضیحات مرا درباره ی تاثیر تفاوت های جنسی در روش گفت وگو مطابق با تجربیات شان می دانند و با اشتیاق حاضرند تجربیات خود را بیان کنند بعضی از مردم بلافاصله پس از شنیدن توضیحات من، پریشان می شوند. ولی افراد کمی از تفاوت های زنان و مردان عصبانی می شوند. این واکنش ها از سوی هر دو قشر بوده است. بعضی از مردان وقتی از زبان زنان، توضیحاتی را درباره ی مردان می شنوند، احساس می کنند به آنان توهین شده است و فکر می کنند به آنان تهمت می زنند. اما فقط مردان نیستند که با شنیدن تفاوت های زنان و مردان از کوره در می روند. برخی از زنان می ترسند که با مشاهده ی هرگونه تفاوت جنسی این طور تعبیر شود که این زنان هستند که با مردان تفاوت دارند. به نظر آنان ویژگی های مردان، هنجار و عادی و ویژگی های زنان ناهنجار است و این نشان می دهد که مرز میان تفاوت و ناهنجاری بسیار باریک است.