نظریه جامعه شناسی با نظریه اجتماعی و اندیشه روزمره متفاوت است. این زمینه دو دیدگاه وجود دارد دیدگاه اول نظریه اجتماعی و نظریه جامعه شناسی را یکسان می گیرند در این نگاه دقت نظری و مفهومی کمتری وجود دارد و در عین حال، معرفت انسانی و ،اجتماعی، یکسان قلمداد شده است در حالی که در دیدگاه دوم نظریه اجتماعی معنای عام تری از نظریه جامعه شناسی دارد کالینکوس نظریه اجتماعی را دارای ابعاد سه گانه می داند. آن گونه که در سراسر دو سده گذشته پرورده شده نظریه اجتماعی بیش از هر چیز دیگر خود را با سه بعد اصلی قدرت اجتماعی مشغول داشته است -1 مناسبات اقتصادی که به بیشترین پیشرفت خود را در نظام بازار مشهور به نظام سرمایه داری دیده است. ۲- ایدئولوژیهایی که از رهگذر شکلهای قدرت بویژه الگوهای توجیه جایگاه تابعان در سلسله مراتب اجتماعی در مردم جهان درونی و عمیق می.شود ۳ و الگوهای گوناگون سلطه سیاسی ... در این میان بزرگانی چون مارکس دورکیم و بر به رابطه دو یا سه گونه از قدرت اجتماعی مشغول بوده اند.
در این کتاب ، بر اساس رویکرد فرانظریه که نظریه موضوع بحث و بررسی آن است، نظریه را در جامعه شناسی و در فرآیند تاریخی مورد بحث و بررسی قرار میدهیم؛ زیرا ضمن اینکه ما نیازمند به شناسایی جایگاه نظریه در جامعه شناسی هستیم نیازمند درک تطور نظریه در دوره های متعدد تاریخی نیز هستیم این درک بدون وجود روش و تکنیک مشخص، ممکن نیست. بدین لحاظ در این فصل به بحث در مورد انواع روشها و تکنیکهای شناسایی نظریه های جامعه شناسی از یک طرف و منابع موجود در فارسی از طرف دیگر اقدام کرده ایم. در ادامه در فصل دوم، به کانونی ترین عنصر و بحث تحت عنوان مدل در جامعه شناسی نظری اشاره شده است؛ زیرا مدلها به زعم بعضی از محققان و مورخان نظریه در جامعه شناسی از جنس همان نظریه ها هستند. بدین لحاظ ضرورت طرح مستقل مدل و تعیین رابطه آن با مفاهیم و نظریه ها وجود دارد.
کتاب مکتب ها و نظریه های جامعه شناسی