کتاب ببر و بچه

Short Stories
کد کتاب : 50516
مترجم : علی آتشی
شابک : 978-6226318365
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 197
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---
قسمت هایی از کتاب ببر و بچه (لذت متن)
واقعا آدم غیرقابل تصوری بود. روی هم رفته بسیار خجالتی. حتی حرفی برای گفتن به خودش هم نداشت. چقدر حالگیر! گهگاهی هم اگر به کارگاه شما می آمد اصلا نمی دانستید کی می رود؛ می نشست و می نشست تا دادت را دربیاورد. وقتی راهش را می کشید و می رفت، دلت می خواست از عصبانیت یک چیز گنده پشت سرش پرت کنی، یک چیزی مثل بخاری! و شگفت آن که در اولین نگاه به نظر خیلی جذاب می آمد. همه روی این موضوع اتفاق نظر داشتند. وقتی بعدازظهر به کافه می رفتی او را آنجا با یک فنجان قهوه در گوشه ای می دیدی. پسری سبزه رو و لاغر بود. همیشه زیرپوش آبی با ژاکت فلانل خاکستری می پوشید، جوری که ژاکت خاکستری و زیرپوش آبی با آستین های خیلی کوتاه، حال و هوای پسربچه ای به او می داد که فکر فرار به آن سوی آب ها را در ذهن می پروراند. درحقیقت او در این فکر بود که در یک لحظه رها شود. می خواست دستمال بافتنی اش را که لباس خواب و عکس مادرش را می پوشاند کنار بزند و به درون شب قدم بگذارد و غرق شود... و در راهش به سوی کشتی روی لبه ی اسکله بلغزد و حتی...