در این عالم جهت نظارہ آمده بودم؛ هر سخنی می شنیدم بی «سین» و «خا» و «نون» و کلامی بی «کاف» و «لام» و «الف» و «میم» و از این جانب سخن ها می شنیدم. می گفتم که ای سخن بی حرف! اگر تو سخنی، پس این ها چیست؟ گفت: نزد من «بازیچه»
به راستی کدامیک ابتدا در طلب دیگری بود؟ مولانا جلال الدین محمد بلخی در طلب محمد ملک داد شمس تبریزی بوده است یا بالعکس؟ ساده ترش کنم؛ استاد شاگردش را می طلبیده یا شاگرد استادش را؟ از کجا شروع شده این آتش که جهانی را سوزاند پس از زبانه کشیدنش ؟ چگونه آن قیل و قال ذوق و حال شد؟