انبوه فیلسوفان، اقتصاددانان، روزنامهچیها و سیاستمداران لیبرال و نئولیبرال، از پوپر تا هایک و فوکویاما و غیره، هویتشان را از حمله به متفکران اتوپیایی، چپها و آنهایی گرفتند که میگفتند باید علیه این واقعگرایی صرف ایستاد. همیشه آسانترین و البته منفعتطلبانهترین راه، توهم خواندن آن نظرگاهی بوده که از تغییر بزرگ، مقابله با تاریخ و واقعیت و شورش علیه نظم موجود حرف میزده است. کتاب «آیا باید از اتوپیا اعاده حیثیت کرد» امکان این شورش عظیم را پیش میکشد. این کتاب علیه تفکر جزمیای که بانیان وضعیت امروز جهان و دستگاههای فکری عریض و طویلشان آن را به مدد بازوهای تبلیغاتی و سرکوبگرشان به خورد مردم جهان دادهاند، اعلان جنگی فکری و حقوقی میکند. آنها که همواره در گوش مردم از خطرات اتوپیا، سوسیالیسم یا هر رویکردی که به ممکن بودن تغییر بزرگ نظر دارد، حمله میکنند، خودشان سوسیالیسم را به بهترین نحو اجرایی کردهاند؛ برای صاحبان سرمایه و قدرت و نه برای مردم! «کریستین گودن» کتاب «آیا باید از اتوپیا اعاده حیثیت کرد» را در سال 2000 منتشر کرد، درست در آغاز هزارهی سوم، چون معتقد بود این نوستالژیبازی نیست، این یک نیاز است برای افسونزدایی از دهشتی که جهان به آن دچار است و نباید فکر کنیم که نمیتوان از آن نجات یافت. کتاب «آیا باید از اتوپیا اعاده حیثیت کرد» به اتوپیای ارزشها نظر دارد و به ممکن بودن زندگی دیگر، پویایی و رهاییبخشی.
کتاب آیا باید از اتوپیا اعاده حیثیت کرد؟