1. خانه
  2. /
  3. کتاب عارف بارانی

کتاب عارف بارانی

3.8 از 1 رأی

کتاب عارف بارانی

زندگی نامه روحانی شهید سیدحسین مقیمی
Aaref Barani
انتشارات: شهید کاظمی
ناموجود
40000
درباره مصیب معصومیان
درباره مصیب معصومیان
مصیب معصومیان متولد 6مرداد 1347 روستای بیشه سر از توابع شهرستان بابل تحصیلات ابتدایی در دبستان«بهشت آیین»همان روستا و مقطع متوسطه را در مدرسه شهید محمد محسن پور روستای همجوارمان(آغوزبن) خانواده ی 12 نفره ی ما شلوغ و پر جمعیت به حساب می آمد. با اینکه پدر و مادر عزیز ایشان اصرار به درس خواندن و ادامه تحصیل ایشان داشتند اما بخاطر کمتر شدن فشار مالی و امرار معاش درس را رها کرده و به کار فنی مشغول شد، اما چندی بعد به پیشنهاد برادر شهیدش«محمد علی» سال 1362 وارد حوزه شد و مدتی را در مدرسه ی صدر بابل درس خواند. سال 1363 بود که دفاع از دین و مهین را تکلیف دانسته و در سن 16 سالگی به عنوان بسیجی راهی جبهه ها شد و این جهاد تا پایان جنگ ادامه داشت . طی این سالها در عملیات های کربلای یک، کربلای 4، کربلای 5، کربلای 8، کربلای 10، والفجر 10 و بیت المقدس 7 حضور داشت. درس را بعد از جنگ ادامه داد و دیپلم را در رشته ای فنی اخذ کرد و مدرک فوق دیپلم را هم از دانشگاه امام حسین(ع) دریافت نمود به گفته آقای معصومیان از آنجایی که برادرشهیدشان هنرمند و اهل فرهنگ و مطالعه بودند و قلمی زیبا و موثر داشتند بر آن شد تا از آثار و دست نوشته های شهید را تنظیم و منتشر کند. اولین قدم از شروع این راه سال 1376 با کتاب «خاطرات جبهه و جنگ» بوده که در آن کتاب قسمتی از خاطرات شخصی خویش را آورده است. سال 1379 کتاب دوم را آماده و چاپ کرده، کتاب «زمزمه های شهود» که از آثار برادر شهیدشان بود، اما استقبال وسیع و فراوانی که از این کتاب شد ایشان را بر آن داشت تا پر چم عرصه را جدی تر در دست بگیرند. سال 1382 کتاب سوم با عنوان « از مازندران تا شلمچه» را با حمایت کنگره سرداران شهید استان مازندران را منتشر کردند. 
قسمت هایی از کتاب عارف بارانی

پیکرش را که برگرداندند، رفتم صورت و محاسن قشنگش را بوسیدم. این بار من دستش را بوسیدم. یک عمر او دستم را بوسیده بود، اما این بار من بوسه زدم به دست هایش. این بار من پیشانی اش را بوسیدم. این بار من شاخه گل شکسته و پرپرم را بوییدم. پسرم سفارش کرده بود که او را در فضای آزاد و زیر آسمان دفن کنیم تا وقتی باران می بارد مزارش خیس باران شود، چون باران را خیلی دوست داشت. قدم زدن در باران را خیلی دوست داشت. عاشق زیر باران راه رفتن بود؛

نظر کاربران در مورد "کتاب عارف بارانی"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

ایشون خیلی انسان خولی بودند و همینطور دخترشون

1402/06/22 | توسطکاربر سایت
1
|