قهوه ای، خرس پشمالوی تنبلی بود که همه ی روزها روی چمن و زیر آفتاب گرم لم می داد و می خوابید. دم دمای غروب، از خواب ناز بیدار می شد و توی جنگل راه می افتاد. سر راهش هرچه پیدا می کرد، می خورد. برایش فرقی نمی کرد که خودش با زحمت آن را پیدا کرده باشد یا غذای حیوان دیگری باشد.