عرفان و تصوف، در تمام ادیان، مذاهب، و مکاتب فلسفی، به مقدار مختلفی وجود دارند. تحقیقات فراوانی انجام شده است برای پیدا کردن منشأ و مبدأ اصلی تصوف اسلامی و ایرانی و یافتن مکانی که از آن نشات گرفته است؛ اما هنوز هیچ کس نتوانسته تاکنون تصویر کاملی از این موضوع ارائه دهد. این امر به دلیل چند دلیل مختلف به وجود آمده است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
این کتاب با یک پیشگفتار از نویسنده و دو نامه از «سید محمد علی جمالزاده» در مورد این اثر آغاز میشود. در تمام مذاهب و ادیان، علائمی از زهد و اجتناب از مسائل مادی و ترک انگیزشهای جسمانی و دنیوی مشاهده میشود. این ویژگی عام وجود دارد که در برخی ادیان مانند دین موسوی معلومات مرتبط با این موضوع به اندازه کمتری ظاهر میشوند، در حالی که در دیگر آیینها مانند مسیحیت، بودایی، و تائوگرایی، این ویژگی قویتر تجسم مییابد. تورات، انجیل، نقلشدها از بودا، لائوتسه، منی، و مزدک نیز شاهد زیادی مطالب مرتبط با این مسائل هستند. هر چند زهد و پارسایی تنها نشانه تصوف نیست و موارد دیگری نیز در این مسیر دخالت دارند، اما زهد بدون شک یکی از انگیزههای توجه به عرفان و تصوف و تحقق معانی معنوی و معنوی در زندگی شد. تاریخها و شواهد بسیار نشان میدهند که در میان یهودیان دانش گستردهای از عرفان وجود داشته و این میراث قدیمی، اساس گروههایی شد که بعدها مفهوم عرفان قوم یهود را شکل دادند. از میان آنها میتوان به فرقه ربانیم و اهل اسکندریه اشاره کرد که عرفان یهود را با دانش حکیمان یونان ترکیب کردند. حکمت اسکندرانی نیز به عنوان یک شکل از عرفان تلقی میشود. این عرفان به تحقق بخشیدن از معنا و معانی غیبی در دنیا و تمرکز بر خدا میپردازد. از این جا نیز به واضحی میبینیم که تصوف و عرفان به تمامی ادیان و فرهنگها فراگیر است.
عرفان و تصوف در تمامی ادیان، مذاهب، و حتی مکاتب فلسفی وجود دارند. با وجود تمام تحقیقاتی که تاکنون دربارهی شکلگیری تصوف و عرفان در ادیان مختلف انجام شده، هنوز هیچ کس نتوانسته تا به امروز بهطور قاطع تشخیص دهد که تصوف اسلامی و ایرانی از کجا نشات گرفته و منشأ اصلی آن کجاست. این موضوع به عدة دلایلی پیداخته است که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم. این کتاب با یک پیشگفتار از نویسنده و دو نامه از «سید محمد علی جمالزاده» دربارهی این اثر آغاز میشود.
در هر یک از مذاهب و ادیان، علائمی از زهد، پرهیزگاری، و ترک تمامیتهای مادی و بیتوجهی به امور دنیوی وجود دارد. بیشتر ادیان در تمرکز بر امور معنوی و ترکیب شدن از امور مادی مشترک هستند، و این ویژگی در بعضی از آیینها مثل مسیحیت، بودایی، تائوگرایی و دیگران به شدت آشکار است. در متون مذهبی مانند تورات، انجیل، و نقلشدها از بزرگان دینی مانند بودا، لائوتسه، مانی، و مزدک نیز نمونههای زیادی از این مفهومها مییابیم. از این رو، زهد و پرهیزگاری تنها یک نمونه از مباحث تصوف نیست و در این موضوعات متغیرهای دیگری نیز وارد میشوند. تاریخنگاریها و شواهد متعدد نشان میدهند که تعالیم عرفانی در میان یهود از سدههای پیش از میلاد وجود داشته و این مفهوم به شکلگیری فرقهها و گروههایی منجر شده که بعدا مفهوم عرفانی یهود را تعریف و ارتقاء دادند. از این گروهها میتوان به فرقه ربانیم و اهل اسکندریه اشاره کرد که عرفان یهودی را با افکار حکیمان یونانی ترکیب کردند. حکمت اسکندرانی نیز به عنوان یک شکل از عرفان تلقی میشود. این عرفان به تحقق بخشیدن از معانی غیبی در دنیا و تمرکز بر خدا میپردازد. از این جا نیز به وضوح میفهمیم که تصوف و عرفان بر تمامی ادیان و فرهنگها تأثیر گذار است.
کتاب شناخت عرفان و عارفان ایرانی