لانا واچوفسکی و لیلی واچوفسکی کارگردانان، نویسندگان و تهیه کنندگان فیلم و تلویزیون آمریکایی هستند.
این خواهران در بیشتر دوران کاری خود به عنوان یک تیم نویسندگی و کارگردانی کار کرده اند. آنها اولین کارگردانی خود را در سال 1996 با فیلم Bound انجام دادند و با دومین فیلم خود به نام ماتریکس (1999) به شهرت رسیدند که یک موفقیت بزرگ در باکس آفیس بود و برای آن جایزه زحل را برای بهترین کارگردانی دریافت کردند. پس از موفقیت تجاری سری ماتریکس، واچوفسکی ها فیلم V for Vendetta را در سال 2005 نوشتند و تولید کردند، اقتباسی از رمان گرافیکی آلن مور و دیوید لوید، و در سال 2008 فیلم Speed Racer را منتشر کردند که اقتباسی لایو اکشن از این فیلم بود. در این فیلمنامه «ماتریکس» که اثری علمی تخیلی است به این نکته اشاره میشود که "همه چیز و همه کس براساس "انتخاب" در جای خود قرار گرفتهاند، اما از این که این "انتخاب" چگونه صورت گرفته جز در لفافه، چیزی نمیگویند. انتخاب از دید ماشینها، یعنی سیاه یا سفید، بله یا خیر.... و خلاصه صفر یا یک! ماشینها بر خلاف انسانها چیزی جز انتخاب "دو دویی" نمیشناسند و قادر به درک طیف گسترده خاکستری در این میان نیستند. شاید به همین سبب است که با وجود برنامهریزیهای بی نهایت دقیق، باز هم "ماتریکس" "باگ" دارد. [در اصطلاح برنامه نویسان کامپیوتر، به عیب یابی و رفع نقص برنامهها میگویند] و این "باگ"، "نیو" است!... در داستان "ماتریکس" نظیر همین چالش، پیش روی ماشینها قرار گرفته است: انسانها نمیتوانند در "باغ عدن" زندگی کنند! هیچ آرمان شهری پاسخگوی نیازهای ذهنی بشر نیست... پس چه باید کرد؟ "بازگذاری ماتریکس" از زاویه دید ماشینها به این موضوع میپردازد. "طراح" آشکارا اعتراف میکند که "ماتریکس" در ایجاد نظارت "همه جانبه" بر انسانها کامیاب نبوده است و طی یک دوره بازگشت کمابیش معین باید از نو طراحی شود".
کتاب ماتریکس