1. خانه
  2. /
  3. کتاب هاجستم و واجستم، یک دسته گل، تو دستم

کتاب هاجستم و واجستم، یک دسته گل، تو دستم

نویسنده: طاهره ایبد
3.6 از 1 رأی

کتاب هاجستم و واجستم، یک دسته گل، تو دستم

مجموعه ی متل واره ها
Ha Jastam O Va Jastam
٪15
55000
46750
معرفی کتاب هاجستم و واجستم، یک دسته گل، تو دستم
«مجموعه‌ی متل‌واره‌ها» عنوان کلی مجموعه‌ی جدیدی است که طاهره ایبد به تازگی برای کودکان بالای ۴ سال نگاشته و در هر جلد، متل‌ها و هیچانه‌های ایرانی را که آهنگین و ساده‌اند، دستمایه‌ی بازآفرینی داستانی قرار داده است. ویژگی‌های منحصر‌به‌‌‌فردی در متل‌ها، هیچانه‌ها و ترانه‌های بازی_آوازی وجود دارد که نه‌ تنها آن‌ها را برای بچه‌ها جذاب کرده که راز ماندگاری آن‌ها در تاریخ ادبیات فولکلور نیز هست. آهنگین بودن متل‌ها، استفاده بسیار از موسیقی و آواهای مختلف، تکرار عبارت‌ها و واژه‌هایی که بی‌معنی به نظر می‌رسند، کارکردهای متفاوتی بر خردسالان دارد، از جمله مساله‌ی زبان‌آموزی، پرورش تخیل، افزایش دانش شناختی و محیطی خردسالان، تقویت تارهای صوتی آن‌ها و موارد دیگر...
«اتل و متل و کوتوله»، «عر عر عره، تره یا کره؟»، «آن، مان، گاوهای ابری نباران!»، «هاجستم و واجستم، یک‌دسته‌گل، تو دستم»، «بارون میاد شرشر، گوشه‌به‌گوشه‌ی شهر»، «تاپ‌تاپ خمیر من کو؟ تشت پنیر من کو؟» و «عمو رنجیرباف و دزدهای کوه قاف» عنوان‌های این مجموعه‌ی متل‌واره‌ها هستند.
درباره طاهره ایبد
درباره طاهره ایبد
من طاهره ایبد ، زمستان سال ۱۳۴۲ در شیراز به دنیا آمدم. کودکی‌ام بدون کتاب، لابه‌لای مجله‌هایی که توی کوچه پیدا می‌کردم، گذشت. از کلاس دوم ابتدایی که خواندن و نوشتن یاد گرفتم. تنهایی و خلوتم با کتاب و دفتر ۲۰۰ برگی که توی آن می‌نوشتم، پرشد. دوره راهنمایی، تنها عضو کتابخانه تک قفسه‌ای مدرسه بودم و هر بار کتابی را که برمی‌گرداندم، ناظممان در مورد آن با من حرف می‌زد.
سال اول راهنمایی که کلاس ششم امروز می‌شود، دبیر زبان انگلیسی‌مان، خانم دادور، یک مسابقه شعر برگزار کرد، من شعری گفتم و فرستادم. توی آن مسابقه برنده شدم و دو جلد کتاب جایزه گرفتم. این نخستین بار بود که کسی نوشته مرا می‌خواند و من جایزه می‌گرفتم. همان‌جا بود که باور نویسنده شدن درمن جوانه زد. بعد از آن مطلبی نوشتم و برای مجله پیک فرستادم.
هیچ وقت آن روز را که مجله به مدرسه آمد و اسم طاهره ایبد توی آن چاپ شده بود، فراموش نمی‌کنم. هنوز مدرک دپیلمم را نگرفته بودم که به عنوان مربی در کانون پرورش فکری استخدام شدم. همان سال کارگاه داستان نویسی ناصر ایرانی را گذراندم و نخستین کتابم (صالح) در سال ۱۳۶۳ در کانون چاپ شد. پس از آن نوشتن برایم جدی‌تر شد و رمان بزرگسال «دور گردون» را نوشتم. پس از چاپ چهار رمان و مجموعه داستان بزرگسال، برای کودک و نوجوان برایم اهمیت بیشتری پیدا کرد و حاصل این دغدغه تا امروز چیزی حدود هشتاد عنوان کتاب برای گروه‌های سنی کودک، نوجوان، خردسال و بچه‌های شش ماه تا سه سال است.
نظر کاربران در مورد "کتاب هاجستم و واجستم، یک دسته گل، تو دستم"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

من به علت اینکه ناشر کتاب کانون بود از نمایشگاه مجازی کتاب خریدمش و به هیچ عنوان توصیه نمیکنم. نه تنها پیام تربیتی ندارن بلکه ضد تربیت هم هست.

1400/11/13 | توسطزهرا سادات - کاربر سایت
0
|