اسمش را نوشت و تاریخ زد که جوهر خودنویس بیچاره تمام شد. پرسیدند:«تمومش کردی؟» و مهرداد جواب داد: «به اندازه ی...دوزارش مونده.» پارکر کلاس پنجمش را از ته جعبه ای درآورد که بیست و پنج سال آن جا خاک خورده بود. به سختی، ولی بالاخره جوهرش کرد. بالای صفحه ی اول دفترچه ی شعرش نوشت:«از روی ناچاری تقدیم شد به خودنویس های بیچاره ام.» بعدازظهر آب و جوهر کاسه را دور ریخت و دوباره همه را تویی آب گرم خیساند؛ هر پانزده تا را.